بخش نخست – بحران هویت ملی‌ و قومی در ایران

هویت ملی‌ و قومی از انواع هویت جمعی و به معنای احساس همبستگی‌ عاطفی با اجتماع بزرگ ملی‌ و قومی و احساس وفاداری به آن‌ است. هویت ملی‌ و قومی در کشاکش تصور ما از دیگران شکل می‌گیرد: ایران در برابر انیران، عجم در برابر عرب، ایران در برابر توران، تاجیک در برابر ترک. با آنکه هویت قومی سابقه تاریخی‌ دارد، اما هویت ملی‌ زاده عصر جدید است که ابتدا در اروپا سر بر آورد و آنگاه از اواخر قرن ۱۹ به مشرق زمین و سایر ممالک راه یافت. در واژگان علوم اجتماعی، هویت ملی‌ از ساخته‌های نیمه دوم قرن بیستم محسوب میشود، که به جای کاراکتر یا خلق و خوی ملی‌ که از مفاهیم عصر تفکر رمانتیک بود رواج یافت. بررسی عینی و آفاقی هویت ملی‌ و قومی به گونه‌ای که بری از تعلقات ذهنی‌ و انفسی باشد کاری دشوار است، چه هویت ملی‌ هم یک پدیده پیچیده اجتماعی است و هم بار عاطفی سنگینی‌ دارد. در اینجا توجه به چند نکته اساسی‌ ضروریست. یکی‌ اینکه ملت و هویت ملی‌ و قومی، همچون دیگر پدیده‌های اجتماعی، مقوله‌ای تاریخیست که در سیر حوادث تاریخی‌ پدیدار میشود، رشد می‌کند، دگرگون میشود و معانی گوناگون و متفاوت پیدا می‌کند. از این رو از عوامل گوناگون ملیت مانند نژاد، سرزمین، دولت و تابعیت، زبان، سنن مشترک فرهنگی‌ و ریشه‌های تاریخی‌، دین و اقتصاد هیچ کدام و یا هیچ مجموعه مشخصی‌ از آنها را نمی‌توان به عنوان ملاک برای تعریف و تمییز ملت و هویت ملی‌ به کار برد. در مورد هر قوم یا ملت در هر دوره‌ای مجموعه‌ای از چند عامل اهمیت می‌‌یابد و سیر حوادث و مشی‌ وقایع تاریخی‌ آنرا دگرگون می‌کند. هویت ملی‌ امری طبیعی و ثابت نیست که پایه‌های مشخص عینی داشته باشد بلکه پدیده ایست انفسی، که ریشه در تجارب و تصورات جمعی‌ مردم دارد، در دوره تاریخی‌ معینی ابداع میشود، قباله تاریخی‌ برای آن تنظیم میگردد، خاطرات تاریخی‌ برای آن ساخته میشود و در سالگرد‌ها و سالروز‌ها زنده میماند. اینکه میگویند ابتدا تصور ملت پیدا میشود و آنگاه خود ملت پدید می‌‌آید، در مورد بیشتر کشور‌های امروزی جهان مصداق دارد. در دهه پایانی قرن بیستم ما شاهد هیجان ملی‌ اقوام بسیاری بودیم که میخواستند از به هم بستن عوامل قومی و زبانی‌، دولتی ملی‌ و ملیتی مستقل برای خود ایجاد کنند. تنها از فروپاشی شوروی و یوگسلاوی و چکسلواکی هجده دولت ملی‌ تازه سر بر آوردند و هنوز هم در بسیاری از مناطق جهان گروه‌های قومی و زبانی‌ در تب‌ و تاب استقلال و تشکیل دولت ملی‌ برای خود هستند. در بیشتر موارد این آرزوها پایه و سابقه تاریخی‌ ندارند، چنانکه کروات‌ها تنها زمانی‌ به فکر هویت ملی‌ برای خود افتادند که دولت یوگسلاوی با سلطه صرب‌ها تشکیل شد. هویت ملی‌ که بر پایه رویارویی ما با دیگران شکل می‌گیرد، هم میتواند نیروی سازنده باشد هم میتواند به نیرویی ویرانگر تبدیل شود. احساس هویت ملی‌ اگر در حد معقول و متعادل قرار گیرد میتواند نیرویی برای همیاری و اطلاعی فرهنگی‌ باشد و اگر به قلمرو تعصبات ملی‌ و قومی و نژادی وارد شود و یا به بهانه چالش با تعصبات قومی به نفی و انکار و تمسخر میراث فرهنگی‌ خویش بنشیند نیرویی ویرانگر خواهد شد، زاینده دشمنی و ستیزه جویی. برخی‌ از روشنفکران ایرانی‌ بدون توجه به نوبنیادی مفهوم ملت و معنای هویت ملی‌ و بدور از نگرش تاریخی‌ و تطبیقی، با ساده انگاری چنین می‌‌انگارند که هویت ملی‌ ایرانی‌ در معنای امروزی کلام سابقه‌ای چند هزار ساله دارد، چنانکه گوئی از ابتدای آفرینش تا به امروز همه مردم ایرانزمین از هر قوم و قبیله و طایفه ای، از شهری و روستایی و از دانش آموخته و عامی‌، به آن آگاه بوده و خود را در قالب آن میشناخته اند. از سویی دیگر گروهی از روشنفکران که از عواقب تعصب ملی‌ و قومی بیم دارند ناخود آگاه در دام تعصب ضدّ ملی‌ افتاده و با نگاهی‌ شتاب زده به مباحث هویت ملی‌ در آثار پژوهشگران غربی و بدون تامل و ژرف بینی‌ در تاریخ ایران چنین پنداشته اند که هویت ایرانی‌ همچون بسیاری از هویت‌های ملل نوین جهان از ابداعات قرن حاضر و یا از ساخته‌های استعمارگران و مستشرقین است. بی‌ شبهه مفهوم سیاسی ملت و هویت ملی‌ را دولت‌ها ایجاد می‌کنند و برای آن‌ قباله تاریخی‌ تدارک میبینند و به گفته اریک هابسبام، مورخ مترقی و صاحب نظر انگلیسی‌، دست به ابداع سنت‌ها میزنند. ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده است اما همانطور که هابسبام معترف است و جرالد نولی اشاره کرده است در مورد ایران این کار را ساسانیان انجام دادند و همگام با تأسیس نوعی دولت ملی‌ یک سلسله اساطیر و پادشاهان افسانه‌ای نیز برای تاکید بر قدمت آن آفریدند. (۱) بجاست نقل قولی از هابسبام بیاوریم که از منتقدان برجسته ناسیونالیسم و تعصبات ملی‌ است و اعتقاد دارد که هویت ملی‌ بسیاری از ملل و اقوام امروزی پایه و اساس تاریخی ندارد و چند صباحی از ساختن قباله ملی‌ برای آنان نمیگذرد. وی میگوید به جز کشورهای چین، کره، ایران و مصر که دارای موجودیت سیاسی بالنسبه قدیمی‌ و دائمی بوده اند، بسیاری از ملل دیگر که عمرشان هنگام استقلال از چند دهه فراتر نمیرفته است یا زاییده فتوحات امپراتوریهای غربی و یا نماینده مناطق مذهبی‌ – فرهنگی‌ بوده اند و موجودیتی نداشته اند که با معیارهای نوین ملیت بتوان بر آنها نام ملت نهاد. (۲) در دهه پایانی قرن کنونی، که اقوام بسیاری برای دستیابی به هویت ملی‌ به مبارزه برخاسته اند، بازار بحث و گفتگو در باره هویت ملی‌ و قومی در میا‌‌ن ایرانیان نیز گرم است. روشنفکران ما آن را در محافل خود به بحث میگذارند، سمینارهایی برای گفتگو در باره آن‌ تشکیل میدهند، ویژه نامه هایی برای بررسی آن‌ منتشر میکنند و غالبا بر سر آن‌ به ستیز و جدال میپردازند. گرمی‌ بازار هویت ملی‌ و اختلاف آرا و بحث‌های تند در باره آن‌ نشان از بحران هویت ملی‌ و قومی در ایران دارد. این بحران از یکسو به تفرقه درون مرزی اقوام ایرانی‌ و تمایل برخی‌ از آنان به استقلال و یا جدائی از ایران می‌رسد و از سویی دیگر با مساله وحدت برون مرزی فارسی زبانان ارتباط پیدا می‌کند. اما کانون دیگر این بحران، اختلاف نظر‌های سیاسی و عقیدتی‌ در مفهوم حاکمیت ملی‌ و ماهیت هویت ایرانیست که آرا گوناگون و گاه متضادی را به میدان می‌‌آورد؛ آرایی که قالبا هویت ملی‌ و هویت قومی را با مساله شهروندی و تابعیت در هم می‌‌آمیزد. بحران هویت ملی‌ و قومی و پیچیدگی‌ مفهومی و نظری آن‌ نیاز به بررسی این پدیده و برخورد عقاید و آرا در باره آنرا آشکار میسازد. در این نوشته ابتدا مفهوم هویت ملی‌ و قومی و سپس تحول تاریخی‌ هویت ایرانی‌ را بررسی می‌کنیم و آنگاه می‌پردازیم به بحران هویت ملی‌ و قومی در ایران.

  1. Origin, Roma, Instituto Gherardo Gnoli, The idea of iran: an eassay on its. Italiano per il Medio ed estremo Oriente, 1989
  2. Cambridge University, Eric Hobsbawm, Nations and Nationalism Since 1780

         London, 1992; A., Press, 1998, p.137; B. Anderson, Imagined Communities

Nations and, Smith, Theories of Nationalism, London, 1983; E. Gellner. Nationalism, Oxford,1983

Published by:

Piruzan

Siehe! Ich bin meiner Weisheit überdrüssig, wie die Biene, die des Honigs zuviel gesammelt hat, ich bedarf der Hände, die sich ausstrecken. Ich möchte verschenken und austeilen, bis die Weisen unter den Menschen wieder einmal ihrer Torheit und die Armen wieder einmal ihres Reichtums froh geworden sind. Dazu muss ich in die Tiefe steigen: wie du des Abends tust, wenn du hinter das Meer gehst und noch der Unterwelt Licht bringst, du überreiches Gestirn!

Katgeorien هویت ملی, جامعه1 Kommentar

Ein Gedanke zu “بخش نخست – بحران هویت ملی‌ و قومی در ایران”

Kommentar verfassen

Trage deine Daten unten ein oder klicke ein Icon um dich einzuloggen:

WordPress.com-Logo

Du kommentierst mit deinem WordPress.com-Konto. Abmelden /  Ändern )

Facebook-Foto

Du kommentierst mit deinem Facebook-Konto. Abmelden /  Ändern )

Verbinde mit %s