ناحیه واقع در کنار کوه حسین که امروز نقش رستم نام دارد و فاصله آن از تخت جمشید بیش از ۶ یا ۷ کیلومتر نیست از آغاز تشکیل شاهنشاهی هخامنشی مکان مقدسی بوده است. در عهد پادشاهی کوروش بزرگ در این محل بنای سنگی عجیبی ساخته شده که هر یک از باستانشناسان درباره آن نظر خاصی داشته اند بدون اینکه بتوانند هویت آنرا معلوم سازند. این بنا را نویسندگان در دوران پس از اسلام کعبه زردشت نامیده اند. در واقع شکل آن مکعب مستطیلیست که تنها یک مدخل دارد که به وسیله پلکانی از سنگ به آن راه مییابند.
در هر طرف نمای اين كعبه چهار پنجره كور وجود دارد. كلمه پنجره كور كاملا با اين شبه پنجرهها تطبيق میكند زيرا از دور اين طور به نظر می رسد كه واقعا كعبه زردشت بوسيله اين پنجرهها كه در دو طبقه قرار گرفتهاند روشن میشود ولی در واقع پنجرهای وجود ندارد و اينها فقط فرورفتگیهايی هستند كه به تقليد پنجره ساخته شدهاند. اين بنا تماما از سنگ است ولی در ازاره بالای آن با سنگ از پوششهای چوبی تقليد شده و نقش دندانه واری بوجود آمده است. ديوارهای چهار طرف كعبه نيز صاف نيست بلكه فرورفتگیها و پيشآمدگیهايی در آن بوجود آوردهاند. رويهمرفته از نظر تناسب اندازهها و خطوط و زينت خارجی كعبه زردشت بنای زيبايی است كه از نظر اصول معماری نميتواند مورد ايراد قرار گيرد.
کعبه زردشت
پروفسور گيرشمن در كتاب «ماد و پارس» اظهار میكند كه اين بنا معبدی است و اضافه میكند هرودت در آنجا كه گفته است ايرانيان معبدی نداشتهاند و نقش خدايان را مجسم نمینمودهاند اشتباه كرده است و اين كعبه همان معبد ايرانيان در زمان كوروش بزرگ است. معلوم نيست مقصود پروفسور گيرشمن از كلمه معبد چه بوده است. اگر بخواهيم بگوييم مردم در اين محل عبادت میكردهاند صحيح نيست زيرا اين كعبه آنقدر كوچك است كه محوطه داخل آن گنجايش بيش ازدو نفر را ندارد. و نيز نميتوان اظهار كرد كه در داخل آن مثلا مجسمهای از خداوندی قرار داده میشده و عبادت كنندگان به مناسبت وجود آن مجسمه در اطراف آن كعبه به عبات می پرداختهاند زيرا اولا ما میدانيم كه ايرانيان برای تنها خدای بزرگشان كه اهورامزدا ناميده میشد هيچ وقت مجسمهای نساختهاند و ثانيا منطقی نيست كه مجسمهای بسازند و آنرا در اتاق كوچكی مانند كعبه زردشت قرار دهند. بعلاوه هيچ يك از متون همزمان هخامنشی اشاره به چنين مطلبی نكردهاست . بنابراين كلمه معبد به اين بنا نميتواند اطلاق شود. بعضی از دانشمندان گفتهاند آرامگاهی بوده است. میتوان پرسيد آرامگاه كدام پادشاه؟ بعضی ديگر مانند مرحوم گدار گفتهاند آتشگاهی بوده است كه آتش مقدس را در درون آن قرار می داده اند و در مواقع انجام تشريفات مذهبی از آن استفاده میكردهاند. با اينكه نزديك اين كعبه دو آتشدان سنگي از زمان كوروش هنوز وجود دارد بعيد بهنظر میرسد كه آتشی در اين كعبه بتواند حفظ شده باشد زيرا همه ميدانيم كه آتش احتياج به هوا دارد و درون اين كعبه طوری ساخته شده است كه وقتی مدخل بزرگ سنگی آن بسته باشد حتی يك چراغ روغنی نمیتواند بيش از چند ساعت در آن روشن باشد. عجيبتر اينكه نظير كعبه زردشت در پاسارگاد و كمی دورتر از آن در محلی موسوم به تخت رستم نيز وجود دارد كه به صورت نيمه ويرانه است.
ويكندر باستانشناس معروف عقيده دارد كه اين كعبه معبد الهه آناهيت بوده است و مجسمه اين الهه در آن قرار داشته است و پروفسور گيرشمن پس از بيان نظر دانشمند فوق اضافه میكند كه در اين صورت احتمالا اين برج مربوط به پرستش خداوندان سه گانه « مزداـ سروشـ اشی » يا « اهورامزدا ـ ميترا ـ آناهيتا» است.
با اين حال دانشمند مزبور در كتاب نامبرده تأييد میكند كه در برج نقش رستم آتش ابدی حفظ میشده است. بنابراين بايد پذيرفت كه هنوز اين مطلب روشن نشده است كه اين بنا برای چه منظوری در زمان كوروش بزرگ ساخته شده است. ولی هر چه بوده محل مقدسی بوده است و سبب مقدس بودن آن در دوران بعد يعنی پادشاهی اشكانيان و ساسانيان برای ما روشن است.
ضمناً بايد متوجه بود كه اين مكان مقدس احتمالا در زمان پيش از هخامنشیان نيز از نظر مذهبی مورد احترام بوده است زيرا از دوره پادشاهی عيلام يعنی در حدود هزار و دویست سال پيش از ميلاد نيز در دامنه كوه حسين نقوش برجستهای از پادشاهان آن زمان برجای مانده است. محل معروف به نقش رجب كه در فاصله بسيار كمی از نقش رستم در كنار راه اصفهان به تخت جمشيد قرار گرفته نيز وابسته به مكان مقدس نقش رستم است زيرا در آنجا نيز اردشير پاپكان و شاپور اول به مناسبت تاجگذاری خود نقوشی در سنگ به يادگار گذاشته اند. در دره شاپور كه نزديك كازرون است و جزو املاك شخصی شاپور بوده نيز يادگارهايی از تاجگذاری پادشاهان ابتدای دودمان ساسانی وجود دارد و پادشاهان آخر اين دودمان همين عمل را در طاق بستان كه در اصل بغستان و مكان مقدسی بوده است انجام دادهاند. ولی اهميت نقش رستم بيش از نقاط ديگر نامبرده است. پادشاهان ابتدای دودمان هخامنشی آرامگاه هايشان را در اين محل ساخته اند. (آرامگاه داريوش اول و خشايارشا و اردشير اول و داريوش دوم
آرامگاه داریوش بزرگ
از ابتدای پادشاهی اردشير پاپكان نقش رستم از نظر مذهبی در درجه اول اهميت قرار گرفت. شايد قسمتی از مراسم تاجگذاری پادشاهان ساسانی در نقش رستم انجام میگرفته است. بههر حال بسياری از پادشاهان اين دودمان يادگارهايی از تاجگذاری خود در اين مكان يا در نزديكیهای آن به جای گذاشتهاند. در نقش رجب تاجگذاری اردشير پاپكان، از سال دویست و بیست و چهار تا دویست چهل و یک میلادی، در سنگ تراشيده شدهاست. متأسفانه اين نقش در نتيجه صدماتی كه آفتاب و باران به آن وارد آوردهاند خراب شده و تصویر آن قابل تشخيص نيست. در وسط نقش، شاهنشاه از دست اهورامزدا تاجی را كه به صورت حلقه است و از يك طرف آن نوارهايی آويزان است میگيرد (باستانشناسی ايران باستان تأليف پروفسور واندنبرگ و ترجمه عيسی بهنام).
تاجگذاری ارشیر پاپکان در نقش رستم
پروفسور هرتسلفد كلمه تاج بكار نبرده و گفته است حلقه اتحاد. آقای علی سامی استاد دانشگاه شيراز عقيده دارد كه اين حلقه همان تاج است. اين مطلب هنوز كاملاً روشن نيست. در عقب پادشاه پسرش شاپور اول دست راست خود را به نشانه احترام بلند كرده است. در عقب اين منظره يك پيشخدمت ديده میشود كه بادبزنی در دست دارد. در سمت راست ملكه و يك نديمه در غرفهای نشان داده شدهاند. در ميان شاه و خدا دو بچه ديده میشوند. در سمت چپ اين نقش برجسته شخص بدون ريشی مجسم شده كه دست راست خود را به علامت احترام بلند كرده و در كنار او كتيبهای به خط پهلوی نقش شده است. اين نقش موبد موبدان كرتير معروف است كه در مدت پادشاهی هفت پادشاه ساسانی قدرت مذهبی را در دست داشت و پايه و اساس مذهب زردشت را استوار كرد.
موبد موبدان، کرتیر
تاجگذاری شاپور اول (241 تا 272 ميلادی) نيز در نقش رجب در كنار نقش تاجگذاری اردشير پاپكان مجسم شده است. شاهنشاه نشانه پادشاهی را از دست اهورامزدا میگيرد. شاه و خدا هر دو سوار بر اسب اند و روی سينه اسب كتيبهای به خط پهلوی و به خط يونانی نوشته شده است. تاجگذاری اردشير پاپكان در نقش رستم نيز مجسم گرديده است. شاه در طرف چپ قرار گرفته و از دست اهورامزدا نشانه پادشاهی را میگيرد. اين نشانه عبارت از حلقهای است كه نوارهايی از اطراف آن آويزان است. شاه و خدا هر دو بر اسب سوارند و زير پای اسبهايشان جسد دشمنان لگدكوب میشود.
تاجگذاری شاپور اول
زير پای اردشير نقش اردوان پنجم آخرين پادشاه اشكانی و زير پای اهورامزدا نقش اهريمن است. پشت سر پادشاه خدمتگزاری بادبزنی در دست دارد. روی سينه اسب اردشير كتيبهای به زبان پهلوی و يونانی نوشته شدهاست و روی شانه اسب اهورامزدا نوشتهای به خط آرامی ديده ميشود. مجلس ديگری در نقش رستم تاجگذاری نرسی (293 تا 302) را نشان میدهد. پادشاه در حاليكه ايستاده است از دست الهه آناهيت تاج پادشاهی را میگيرد. يك شاهزاده كوچك در ميان او و الهه ايستاده است. در سمت چپ وزيری در حال احترام ايستاده و شخص ديگری كه نقش او نيم تمام مانده در كنار او ديده ميشود.
تاجگذاری نرسی
به اين ترتيب ملاحظه میشود كه لااقل سه پادشاه در نقش رستم يادگار تاجگذاری خود را باقی گذاشتهاند و از اين رو اهميت اين مكان از نظر مذهبی كاملاً روشن میگردد. پروفسور هنينگ عقيده دارد كه در برج معروف به كعبه زردشت مدارك مربوط به مذهب زردشت مانند اوستا و ديگر كتابهای مذهبی حفظ میشده است. به دستور موبد بزرگ كرتير كتيبه مفصلی در روی يكی از ديوارههای اين بنا نوشته شده و در آنجا اين موبد شرح میدهد كه چگونه از 242 تا 293 ميلادی كمكم رياست روحانيان رسمی مذهب زردشت را اشغال كرده است.
تاجگذاری اردشير دوم ساسانی (379 تا 383 ميلادی) در محل معروف به طاق بستان در فاصله پنج كيلومتری شمال شرقی كرمانشاه مجسم گرديدهاست. در اين محل نزديك چشمهای نقش اردشير دوم روی سنگي كنده شده. پادشاه در ميان است و در دو طرف او اهورامزدا و ميترا ايستاده اند و اردشير از اهورامزدا كه در سمت راست است حلقه نوارداری را دريافت میدارد. ميترا روی گل نيلوفر ايستاده و بَرْسَمی بردست دارد. زير پای پادشاه و اهورامزدا دشمن بر زمين افتاده است. در همان دامنه كوه در طرف چپ همين نقش غاری است كه در انتهايش تاجگذاری شاپور سوم (383 – 388) نشان داده شدهاست. تاجگذاری شاپور اول در دره شاپور نزديك كازرون نيز نقش شده. شاه و خدا سوار بر اسباند و دشمنانشان در زير اسبشان در غلطيدند. در همين دره روی صخره كوه تاجگذاری بهرام اول نشان داده شده. بهرام تاج را از دست اهورامزدا میگيرد.
تاجگذاری اردشیر دوم در طاق بستان