شبح کمونیسم در حال حکمرانی بر جهان ما: فصل ۱۴: فرهنگ عامه، زیاده‌روی منحط

خداوند بشر را آفرید و در طول تاریخ طولانی، فرهنگی اصیل را برای زندگی بشر فراهم کرد. اگرچه ملل جهان فرهنگ‌های مختلفی دارند، اما هسته آنها به‌شدت منسجم هستند. همه گروه‌های قومی در شرق و غرب به فضیلت‌های اخلاص، مهربانی، سخاوت، عدالت، اعتدال، فروتنی، شجاعت، از خود گذشتگی و مانند اینها اهمیت می‌دهند؛ فضایلی که هر ملتی ارزش والایی برای آنها قائل است و از طریق آثار کلاسیک، آنها را به نسل‌های بعدی خود آموخته است. نکتۀ رایج این فضیلت‌ها، ادای احترام به خداوند و وفاداری به فرامین خداوند است؛ چراکه خداوند است که فرهنگ و معیارهای رفتاری را که بشر باید در اختیار داشته باشد، به او داده است. این همان منشأ ارزش‌های جهانی است.

بنیانگذاران ایالات متحده به اخلاقیات و قوانین اخلاقی اهمیت زیادی دادند. رئیس جمهور جورج واشنگتن در سال‌های آغازین، شخصاً صدوده قانون رفتارهای متمدنانه و رفتار شایسته در شرکت و گفتگو را نوشت. [۱] اگرچه برخی از ویژگی‌ها ممکن است با گذشت زمان تغییر کند، اما اصول جهانی بسیاری در این قوانین وجود دارد: اینکه شخص باید هنگام سخن گفتن درباره موجودات خدایی و امور مرتبط با آن با احترام رفتار کند و همچنین اخلاق را رعایت کند، به دیگران احترام بگذارد، متواضع باشد، با مردم رفتار مناسبی داشته باشد، به اخلاق عمومی توجه کند، به احساسات و علایق دیگران آسیب نرساند، در هر موقعیتی رفتار شایسته‌ای داشته باشد، مرتب لباس بپوشد و الگویی از خوش‌سلیقگی باشد، انتقام نگیرد، پشت سر دیگران صحبت نکند، از فرد خردمند و خوب یاد بگیرد، به وجدان خود گوش دهد و غیره.

به‌طور مشابه، سیزده فضیلت بنجامین فرانکلین عبارت بودند از خوش‌خلقی، سکوت، نظم، عزم، سادگی، کاردانی، اخلاص، عدالت، اعتدال، پاکیزگی، آرامش، پاکدامنی و فروتنی. روح انسان کاملاً مطابق با صدوده قانون واشنگتن است. [۲]

قبل از دهه ۱۹۵۰، معیارهای اخلاقی اکثر مردم به‌طور کلی مطابق با استاندارد رایج محترمی بود. مردم در شرق و غرب بسیاری از آداب و رسوم و سنت‌هایی را که انسان باید داشته باشد حفظ می‌کردند. حتی در چین، پس از سال ۱۹۴۹، گرچه کمونیسم شروع کرده بود میراث چین را نابود و نخبگان را سلاخی کند و به‌صورت نظام‌مندی اخلاق را فاسد کند، اما مردم بسیاری از فضیلت‌های سنتی را که قبل از به‌قدرت رسیدن حزب داشتند قدرت داشتند، حفظ کردند.

کمونیست‌ها با گسترش اردوگاه کمونیستی برنامه‌های خود را گسترش دادند. به‌ویژه پس از دهه ۱۹۶۰، مردم شرق و غرب بیشتر و بیشتر در مسیر فساد اخلاقی نزول کردند.

انقلاب فرهنگی حزب در سال ۱۹۶۶ شروع شد و کمپین طولانی‌مدت آن برای ریشه‌‌کن کردن«چهار قدیمی» همراه بود با جنبش خشن ضد فرهنگی آمریکا در دهه ۱۹۶۰ و نیز جنبش‌های ضد سنتی در سراسر دنیا، که عمدتاً توسط جوانان ترویج می‌شد. همه اینها رویدادهای جهانی بودند که به‌منظور از بین بردن سنت و انحراف بشریت از معیارهای اصیل اخلاقی پدیدار شدند.

این جنبش‌های سیاسی و فرهنگی زخم‌های عمیقی در جهان امروز به‌جا گذاشته‌اند. از آن زمان، بنیادهای فرهنگی سنتی جامعه چین کاملاً نابود شده و اخلاقیات به‌سرعت رو به زوال رفته است. در جامعه غربی، موسیقی راک، مصرف مواد مخدر، بی‌بندوباری و آزادی جنسی، هم‌جنس‌گرایی، فرهنگ هیپی و پوچی معنوی پدیدار شده‌اند و به بنیان سنت غربی آسیب جدی رسانده‌اند.

پس از آنکه تندروهای جوان ضدفرهنگ در تمام سطوح جامعه رسوخ کردند، به روش‌های دیگری به حرکت خود ادامه دادند. هنر و ادبیات آوانگارد، ایدئولوژی‌های مدرن و مفاهیم منحرف همه با هم مطرح شدند. با کمک تلویزیون، رایانه‌ها، اینترنت، تلفن‌های همراه و رسانه‌های جمعی مختلف، کل نژاد بشر به سرعت از فرهنگ و شیوه‌های زندگی سنتی منحرف شد و به‌سمت پرتگاه انحراف و تخریب حرکت کرد.

اگر به جهان، به‌ویژه در دهه‌های اخیر بنگریم، افول اخلاق انسانی و فساد جنبه‌های مختلف فرهنگ عامه و زندگی اجتماعی تکان‌دهنده است. پس از آن که حزب کمونیست چین فرهنگ عمیق سنتی چین را از طریق بسیج‌های سیاسی مداوم از بین برد، سیستم شیطانی فرهنگ حزب ایجاد کرد. نسل جوان در این فرهنگ حزب بزرگ شدند و از فرهنگ سنتی و الهام‌گرفته از الهیات چیزی نمی‌دانند. به استثنای برخی از بخش‌های جامعۀ غرب که از سنت استفاده می‌کنند و از وسوسه و اغوا شدن امتناع می‌ورزد، اشتباه نیست که بگوییم کمونیسم در دستیابی به هدف خود مبنی بر ازبین بردن فرهنگ انسانی در سراسر جهان، تقریباً‌ موفق شده است.

۱- فرهنگ حزب کمونیست

پس از سیاست حزب کمونیست مبنی بر «اصلاحات و گشایش درها» در دهه ۱۹۸۰، وقتی مردم چین به خارج از کشور می‌رفتند، رفتارشان شهروندان کشورهای دیگر را شوکه می‌کرد. در آن زمان، تصوری که بسیاری از غربی‌ها از مردم سنتی چینی داشتند، افرادی ملایم، مؤدب، متواضع، مهربان، سخت‌کوش و ساده بود. اما مردم چین، پس از چند دهه شستشوی مغزی حزب کمونیست و تبدیل شدن توسط آن حزب، کاملاً تغییر کرده بودند. آنها بی‌ادب شدند و با صدای بلند صحبت می‌کردند. آنها در صف نمی‌ایستادند و در ملأعام مؤدب و ساکت نبودند. آنها در مقابل تابلوهای سیگار کشیدن ممنوع سیگار می‌کشیدند. به‌صورت شلخته لباس می‌پوشیدند، در پیاده‌رو تف می‌کردند و آشغال می‌ریختند. به‌راحتی از دیگران بهره‌برداری می‌کردند.

در سال‌های اخیر، رفتار برخی گردشگران چینی نیز مردم دنیا را شوکه کرده است. آنها به آثار باستانی و اماکن تاریخی آسیب می‌رسانند، به کودکان اجازه می‌دهند در مکان‌های عمومی ادرار کنند، پس از استفاده از توالت سیفون را نمی‌کشند، کالاهای رایگان را می‌قاپند، در کافه‌تریاها غذا را چنگ می‌زنند و مواد غذایی را ضایع می‌کنند، با کوچکترین تضادی دعوا می‌کنند و در فرودگاه‌ها مشکل ایجاد می‌کنند و باعث تأخیر پرواز می‌شوند.

چه اتفاقی برای مردم چین افتاده است؟ چه اتفاقی برای سرزمین چین افتاده است؟

درواقع پاسخ بسیار ساده است. انقلاب پرولتاریایی به رهبری حزب کمونیست چین، روی کسانی که از اخلاقیات، تمدن و رفتارهای سنتی حمایت می‌کردند برچسب «طبقات استثمارگر» زد. حزب کمونیست چین عادت‌های پرولتاریا را به‌عنوان عادات انقلابی و خوب توصیف کرد، از روشنفکران چینی خواست تا در گل و لای بغلطند و دستان‌شان پینه ببندد و شپش‌های بدن را به‌عنوان «حشرات انقلابی» توصیف کرد. از رهبر حزب گرفته تا کادرهای عادی، همه افتخار می‌کردند که فحش و ناسزا بگویند، چراکه آن بیانگر آگاهی طبقاتی، پایبندی به انقلاب و نزدیکی به توده مردم درنظر گرفته می‌شد.

بنابراین حزب مردم را مجبور می‌کند هر چه را که پسندیده و متمدنانه است رها کنند و در عوض، شیوه زندگی ناهنجار الوات پرولتاریایی را خشن و بی‌پروا را بپذیرند. کشوری با چنین تاریخ طولانی و رفتارهای خوب، به‌ این شکل آشفته می‌شود و همه برای شهرت و ثروت رقابت می‌کنند. این حزب چین را به یک اردوگاه کار اجباری مبتذل، سالن نمایشگاهی برای نمایش فرهنگ کمونیستی تبدیل کرد.

می‌توان گفت فرهنگ حزب کمونیست پدیده‌ای است که در نقش فساد بشر عمل می‌کند. اصطلاح «فرهنگ حزب» به شیوۀ تفکر، گفتار و رفتاری اشاره دارد که ناشی از ارزش‌های حزب کمونیست است. ایدئولوژی هدایتگر فرهنگ حزب، الحاد و ماتریالیسم است، شامل مفاهیم کمونیستی که حزب در افراد تحت حاکمیت خود القاء می‌کند، که شامل همه نوع عناصر فرهنگی منحرف و همچنین بدترین جنبه‌های دوران باستان است که در یک بستۀ جدید قرار داده شده است. از زمانی که حزب کمونیست چین قدرت را غصب کرد، از ابزارهای بیشماری برای از بین بردن فرهنگ سنتی و ایجاد و تقویت فرهنگ حزب استفاده کرده و به‌طور مؤثری از فرهنگ حزب برای دگرگون کردن افکار مردم چین استفاده کرده است.

تحت کنترل و نفوذ فرهنگ حزب، هر حوزه‌ای از زندگی، ازجمله ادبیات، هنر و آموزش، تباه شده‌ است. فرهنگ حزب ویژگی‌های ایدئولوژیک حزب کمونیست را نشان می‌دهد: الحاد، فلسفه مبارزه و امتناع از اعتقاد به اینکه موجودات خدایی همه جا هستند و عدالت در جهان وجود دارد. [۳] حزب می‌خواهد با آسمان​​، زمین و انسان بجنگد. این حزب مجموعه‌ای از معیارهای پلیدی از خیر و شر را به‌وجود می‌آورد و نحوه تفکر مردم را تحریف می‌کند. این تلقین به‌همراه خشونت دولتی است. افراد حزب از آن زمان که تولد می‌شوند، تحت تأثیر آنچه که دائماً می‌بینند و می‌شنوند قرار می‌گیرند، زیرا حزب تمام منابع اجتماعی را انحصاری می‌کند. یک دستگاه تبلیغاتی مداوم مردم را وادار می‌کند تا آثار رهبران کمونیست را بخوانند، درحالی که نخبگانی را برای تولید کتاب‌های درسی، ادبیات، فیلم، اخبار و غیره انتخاب می‌کند و همه اینها وجود دارند تا بتوانند فرهنگ حزب را بیشتر القاء کنند.

برای کمونیسم فقط چند دهه طول کشید تا مردم چین مطابق با اندیشه حزب فکر کنند، با زبان حزب صحبت کنند، ایمان به موجودات خدایی را رها کنند، بدون در نظر گرفتن عواقب رفتارشان عمل کنند و جرئت کنند هر کاری را انجام دهند. تقریباً هر تعاملی که بین افراد صورت می‌گیرد ممکن است شامل فریب باشد و هیچ انتهایی برای آن وجود ندارد. زبان زامبی‌گونۀ حزب و دروغ‌های حاضر و آمادۀ آن بسیار زیاد است.

پنجاه سال پیش، در طول انقلاب فرهنگی، گارد سرخ در فرهنگ حزب غوطه‌ور بود. اکنون آنها پیر شده‌اند و چنین عادت‌های پلیدی را به نسل جوان منتقل کرده‌اند. کودکان و نوجوانانی که در فرهنگ حزب پرورش یافته‌اند حیله‌گر و بالغ‌تر از سن‌شان هستند. آنها در سنین جوانی همۀ چیزهای بد را می‌دانند. نسل جوان به خداوند ایمان ندارند و غیراخلاقی و متکبر هستند. قیدوبندهای جنسی و اخلاق از بین رفته است. هنگامی که آنها برانگیخته یا عصبانی می‌شوند، ممکن است به‌طور شرورانه‌ای حمله کنند. به این شکل، آنها در تخریب اخلاق مشارکت می‌کنند. مردم چین که ریشه‌های سنتی خود را از دست داده‌اند، بدترین قسمت‌های جنبش ضدفرهنگی غرب را یاد گرفته‌اند.

فرهنگ حزب، مردم چین امروز را از ارزش‌های جهانی بسیار دور کرده است. ذهن، افکار و رفتار مردم دستخوش تغییرات و انحرافات عمیقی شده است. این افکار و رفتار، از روابط عادی خانوادگی، اجتماعی، تحصیلی و شغلی بسیار منحرف شده و غالباً با افکار و رفتار مردم در جوامع غیرکمونیستی هم‌خوانی ندارد و مردم آن جوامع به‌سختی می‌توانند این افکار و رفتار را درک کنند.

حزب کمونیست چین  اکنون دربارۀ احیای فرهنگ سنتی صحبت می‌کند، اما آنچه آن احیاء می‌کند، فرهنگ سنتی واقعی نیست. بلکه فقط حزب است با ظاهری سنتی، که مهم‌ترین جنبه سنت چین غایب است؛ یعنی ایمان به موجودات خدایی. مردم تحت هدایت این فرهنگ حزب، حتی از موجودات خدایی برای کسب ثروت استفاده می‌کنند. «معبد مادربزرگ» در منطقه یی در استان هبی بسیار معروف است و گفته می‌شود که مردم می‌توانند هر «خدایی» را که بخواهند عبادت کنند، آنجا پیدا کنند. اگر کسی بخواهد یک مقام دولتی باشد، به‌اصطلاح «خدای مقامات» وجود دارد که عبادت کند. به‌طور مشابه، «خدای ثروت» وجود دارد که از اسکناس تشکیل شده، «خدای مطالعه» و حتی «خدای اتومبیل» که یک فرمان نگه داشته است. سرپرست معبد مادربزرگ به خود مباهات کرده و می‌گوید: «هر خدایى که وجود ندارد، صرفاً خدای جدیدی بسازید.»  [۳]

چین مدرن همچنین درگیر جنبشی است که ظاهراً احیای سنت را برعهده دارد، اما با توجه به فساد اخلاقی موجود، بازگشت به سنت واقعاً چقدر آسان است؟ اگرچه بسیاری از آثار ادبی و هنری داستان‌های باستانی را بازگو می‌کنند، اما محتوای اینها با ایده‌های معاصر آلوده شده است. بازیگران لباس سنتی می‌پوشند اما درگیر درام معاصر می‌شوند؛ بنابراین فرهنگ سنتی صرفاً به یک نما تبدیل می شود و معنای واقعی آن مبهم‌تر می‌شود. به عنوان مثال، درام‌های مربوط به قصرهای سلطنتی چین در سال‌های اخیر رواج پیدا کرده است، اما آنها پیرامون حسادت و فتنه می‌چرخند؛ یعنی نمایش مبارزه و نفرت ذاتی در کمونیسم، ​​نه اینکه بازتاب واقعیت‌های تاریخی باشند.

اقتباس خودسرانه از کتاب سفر به غرب حتی باعث شده است که شخصیت داستان با نام سان ووکونگ عاشق شیاطین شود و آنها را بغل کند، همان شیطان‌هایی که در نسخه اصلی این رمان کلاسیک، او آنها را شکست داده بود. نکته ترسناک‌تر این است که بسیاری افراد، به‌ویژه جوانانی که چیزی از فرهنگ سنتی چین نمی دانند، همه اینها را به‌نوعی سنتی درنظر می‌گیرند. این نتیجۀ ویرانی فرهنگ الهی چین به‌دست حزب و جایگزین شدن آن با فرهنگ حزب و نیز نتیجۀ ده‌ها سال القای فرهنگ حزب در مردم است. بنابراین مردم چینی تصور می‌کنند که خصلت‌ مبارزه و کشمکش، خصلتی سنتی است و اینکه هنر، ادبیات و نمایشی که مملو از ایده‌های فرهنگ حزب‌ هستند اما لباس سنتی پوشیده‌اند، مسائل واقعی هستند.

فرهنگ حزب باعث می‌شود مردم به موجودات خدایی ایمان نداشته باشند. بحران صداقت مستقیم‌ترین نتیجه آن است: کلاهبرداری، کالاهای تقلبی، مواد غذایی سمی، فساد و موارد دیگر، پدیده‌هایی رایج شده‌اند. به‌اصطلاح «فرهنگ شانژای»‌[۱] نمونه بارز این بحران صداقت است. فرهنگ شانژای به جعل محصولات معروف و به‌ویژه محصولات برندهای خارجی اشاره دارد. این هم به‌منزلۀ سرقت است و هم فریب. این اصطلاح چنان مشهور شده است که فرهنگ لغت چینی به انگلیسی آکسفورد آن را به عنوان یک واژۀ جدید در خود گنجانده است. [۴]

رفتار شانژای در چین نه‌تنها محصولات تقلبی تولید می‌کند، بلکه کل فروشگاه تقلبی نیز به‌وجود می‌آورد. فروشگاه‌های جعلی اپل بارها در چین ثبت شده است. [۵] فروشگاه‌هایی کپی فروشگاه‌های واقعی اپل، با همان شکل و شمایل: شیشه ورودی، میزهای چیدمان محصولات، پلکان استیل، پوستر آیپدها و سایر محصولات اپل و همچنین محصولات جانبی با آرم اپل که به‌دقت چیده شده‌اند. کارکنان تی‌شرت‌های آبی‌تیره را با آرم سفید اپل می‌پوشند و طوری به‌نظر می‌رسد که انگار در یک فروشگاه واقعی اپل کار می‌کنند. در فضای اجتماعی با چنین دلقک‌بازی‌هایی، برخی از چینی‌ها برای منافع خود هر کاری انجام می‌دهند و از مجازات خداوند یا انسان نمی‌ترسند. دروغ گفتن و تقلب بخشی از فرهنگ جریان اصلی جامعه شده است. کسانی که از جعل و تقلب امتناع می‌ورزند، افراد عجیب و غریب محسوب می‌شوند.

فرهنگ حزب زبان را نیز خراب کرده است، شامل استفاده از کلمات و عبارات اغراق‌آمیز. رستوران‌ها با نام‌هایی مانند بهشت ​​فراتر از بهشت​​، امپراتور امپراتوران، شاه شاهان نامگذاری می‌شوند. سبک‌های ادبی بسیار پرطمطراق می‌شوند و در تبلیغات رسمی عباراتی مانند «اولین در جهان،» «عالی‌ترین در تاریخ،» «ایالات متحده ترسیده،» «ژاپن مات و مبهوت شده،» «اروپا پشیمان می‌شود» غالباً به‌چشم می‌خورد. اخبار منتشرشده در برنامه محبوب رسانه‌های اجتماعی به‌نام وی‌چت و سایر رسانه‌های آنلاین پر از چنین عناوینی است. چند نمونه این‌گونه است: «قدرت علمی و فناوری چین بر ایالات متحده پیشی می‌گیرد و در رده اول جهان قرار دارد.» «چین دوباره مقام اول جهان را کسب کرده است و شرکت‌های برتر ایالات متحده را شکست داده و ااپل را کاملاً شکست داده است.» «اتفاق بزرگی رخ خواهد داد. سلاحی جادویی در چین دوباره ایالات متحده را می‌ترساند، جهان متحیر است، ژاپن کاملاً وحشت دارد.» «چین در زمینه دیگری شماره یک جهان است! فقط در سی سال، با ایجاد یک تغییر بزرگ تاریخی، ایالات متحده، ژاپن و کره جنوبی را شگفت‌زده می‌کند.» «هواوی اعلام کرد اولین تراشه جی۵ جهان را ایجاد کرده است و این خبر جهان را شوکه کرده است!»

فیلم تبلیغاتی کشورم عالی است! و سریال تلویزیونی ویژه به‌نام کشورم باشکوه است! در لحن و محتوا پر از اغراق است. آن را طوری ساختند که انگار همه دنیا درحال تسلیم شدن در برابر چین هستند. آنها نگرشی مشابه تبلیغات استفاده شده در دوره «جهشی بزرگ به جلو» را منتقل می‌کنند. در آن دوران حزب ادعا می‌کرد که چین از بریتانیا پیشی خواهد گرفت، به آمریکا می‌رسد و ۵۰هزار پوند محصول در هر هکتار تولید می‌کند.

موج جدیدی از اغراق، جلوۀ آشکار «خصلت جعلی، اغراق‌آمیز و پوچ» فرهنگ حزب در عصر اینترنت است. موضوع اساسی هنوز همان موضوع صداقت است. اصلاحات و گشایش در طول دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ باعث شد بدترین جنبه‌های فرهنگ معاصر غرب ازجمله آزادی جنسی، مصرف مواد مخدر، هم‌جنس‌گرایی، بازی‌های رایانه‌ای وارد چین شود. برنامه‌های سرگرمی در تلویزیون مبتذل شده است. کل جامعه تبدیل به یک کاخ لذت برای افراط در امیال مادی و جسمانی شده است.

کمونیسم مردم را به موجودی تبدیل کرده است که در جایگاهی پایین‌تر از انسان قرار دارند و چین را که که روزگاری کشوری متمدن، باشکوه و زیبا بود، به مکانی بی‌تمدن تبدیل کرده است.

۲- تخریب فرهنگ عامه غربی توسط کمونیسم

کشورهای غربی دنیای آزاد به داشتن جوامع متمدن شهرت دارند، که مردان نجیب و زنان بافضیلت و باوقار هستند و مردم با صداقت و دوستی با یکدیگر رفتار می‌کنند. کمونیسم تمهیداتی را در کشورهای غربی به‌کار گرفت تا این تمدن تخریب شود. اگرچه نمی‌تواند مانند طوری که در چین عمل کرد، از خشونت و تمامیت‌خواهی برای آسیب رساندن مستقیم به تمدن غربی و فرهنگ عامه آن استفاده کند، اما مانند طوری که در چین عمل کرد، افکار و رفتارهای منفی و عصیان‌گرانۀ مردم را به‌منظور تخریب سنت، تخریب اخلاق عموم مردم و تباه کردن اخلاق فردی جامعه، برانگیخته است. همزمان که مردم از پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم خوشحال شدند، یک گروه در حوزۀ ایدئولوژی و فرهنگ سخت مشغول کار بود. آنها ضمن تأمل درباره جنگ و امواج جدید ایدئولوژی، کمک کردند تا به‌طور نظام‌مندی شرایطی پدید آورند که سنت‌هایی که انسان را به خداوند متصل می‌کرد ازبین برود.

در ایالات متحده ، نسل بیت‌[۲]، که پس از جنگ جهانی دوم ظاهر شد، به گروهی از نویسندگان آمریکایی پس از جنگ در دهه ۱۹۵۰ اشاره دارد. آنها آغازگران یک جنبش هنری و ادبی بودند که هدف آنها تضعیف جامعه بود. درحالی که آنها به‌درستی از برخی ریاکاری فساد اخلاقی جامعۀ آن دوران بیزار بودند، واکنش آنها این بود که به‌طور بدبینانه‌ای همه اخلاقیات سنتی را تخریب و طرد کنند اعضای نسل بیت عمدتاً نیهیلیست و بدبین بودند. آنها طرفدار آزادی بی‌حدوحصر بودند؛ درخصوص ایده‌های شخصی خود درباره جهان کاملاً آزاد بودند؛ فضیلت های سنتی را رد می‌کرد؛ در شبه‌عرفان، مواد مخدر و جنایات کندوکاو می‌کردند و به‌طور بی‌نظم و خودکامه زندگی می‌کردند. انتقادات رادیکال آنها از بورژوایی، جامعه سرمایه‌داری همزمان بود با فشار عقیدتی کمونیسم در غرب و بدین ترتیب به‌راحتی ابزاری برای کمونیسم شدند.

بسیاری از اعضای نسل بیت واقعاً تحت تأثیر ایدئولوژی کمونیستی و سوسیالیستی بودند. به‌عنوان مثال، قبل از معروف شدن جک کرواک‌[۳]، بنیانگذار این جنبش، او داستانی کوتاه با عنوان «تولد یک سوسیالیست» نوشت. داستان درباره شورش وی علیه جامعه سرمایه‌داری بود. [۶] نماینده دیگر این جنبش، آلن گینزبرگ‌[۴]، بعداً آشکارا کمونیست شد (به بخش ۱۱ این کتاب مراجعه کنید) و از آزار جنسی کودک‌ حمایت می‌کرد. آثار آنها عرف‌های سنتی را طرد می‌کرد، عمداً سازماندهی‌نشده بود و از زبان مبتذل استفاده می‌کرد. این گروه معرف نخستین کوچ بزرگ از قوانین و اصول سنت بود؛ جنبشی ضدفرهنگ که غرب را در دهه ۱۹۶۰ درگیر کرد.

در دهه ۱۹۶۰ با خرده فرهنگ‌هایی مانند هیپی، پانک، گوت، توضیح و گسترش آنچه که بیت پیشنهاد کرده بود، مشاهده شد. این روندهای ضدفرهنگی، مخاطبین مشتاقی در مناطق شهری غرب پیدا کرد و نسل جوان را یکی پس از دیگری وسوسه کرد که به‌دنبال خشونت، مصرف مواد مخدر، آزادی جنسی، پوشش خلاف عرف و بیگانگی فرهنگی باشند و درنهایت به تاریکی و مرگ تمایل داشته باشند.

در سال ۱۹۶۸، این جنبش در زمان ترورهای مارتین لوتر کینگ جونیور و رابرت کندی و تشدید جنگ ویتنام به اوج خود رسید. در بهار سال ۱۹۶۸، حدود دوهزار هیپی به‌مدت چند شبانه‌روز در پارک گلدن گیت سان سانفرانسیسکو جمع شدند و با رفتارهای عجیب، موسیقی راک‌ اند رول، آواز، شعر، برهنگی و استفاده از مواد مخدر، مقاومت خود را در برابر جامعه ابراز کردند.

در تابستان سال ۱۹۶۹، بیش از ۴۰۰هزار نفر در جشنواره ووداستاک که در مزرعه‌ای در شمال‌غربی شهر نیویورک برگزار شد، به همین روش جمع شدند. آنها شعارهای «عشق،» «آزادی» و «صلح» را سر دادند. همراه با راک اند رول، صدها‌هزار نفر خود را غرق در عیاشی و لذت‌های افسارگسیخته کردند، که همۀ اینها در کشاندن شرکت‌کنندگان و جامعه به ابتذال، انحطاط و افول اخلاقی نقش داشتند. ووداستاک یک رویداد مهم فرهنگی برای دهه ۱۹۶۰ بود و طی دهه‌های بعد، سنترال پارک نیویورک، پارک گلدن گیت سان فرانسیسکو و ووداستاک همه به نماد ضدفرهنگ آمریکا تبدیل شدند.

دقیقاً همانطور که ضدفرهنگ در ایالات متحده درحال وقوع بود، آشفتگی‌هایی که میلیون‌ها نفر را درگیر کرد در فرانسه رخ داد، آنچه که اکنون به‌عنوان وقایع ماه مه ۶۸ شناخته می شود. این حوادث با دانشجویان جوان عصبانی آغاز شد که علیه اخلاق و فرهنگ سنتی قیام کردند. در آن زمان، مدارس قوانین سختی را برای جدایی خوابگاه‌های دختران و پسران تحمیل کردند و هر دختران و پسران از ورود و رفتن آزادانه به اتاق‌های یکدیگر ممنوع شده بودند. لغو این ممنوعیت و تقاضای حق فعالیت جنسی در خوابگاه‌های دانشجویی به یکی از مهمترین اهداف اعتراضات اولیه تبدیل شد. سپس احزاب سوسیالیست و کمونیست در فرانسه از شورش دانشجویان حمایت کردند. بنابراین، نسل جوان با آشفتگی و عصیانگری، دست به کار شدند تا اصول اخلاقی و محدودیت‌هایی را که برای بشر ایجاد شده و از زمان‌های قدیم برای انسان وضع شده است، درهم شکنند.

گفته‌ای وجود دارد که در اواخر دهه ۱۹۶۰ دو مرکز برای انقلاب وجود داشت: یکی پکن بود، جایی که انقلاب فرهنگی کاملاً در جریان بود. دیگری پاریس بود، جایی که وقایع ماه مه ۶۸ جهان را لرزاند. بسیاری این را انقلاب فرهنگی غرب خواندند. در آن زمان، دانشجویان چینی برای حمایت از شورشیان دانشجویی فرانسوی با شعارها و بنرهایی راهپیمایی می‌کردند، در حالی که در پاریس، «گارد سرخ غربی» برای حمایت از مائوئیست‌های چین، کلاه‌ و یونیفورم سبز با بازوبند سرخ می‌پوشیدند. آنها در رژه‌های خود عکس‌های بسیار بزرگی از مائو زدانگ در دست داشتند و «سه میم،» مارکس، مائو و مارکوزه پایه اصلی ایدئولوژیک‌شان شد. [۷]

ژاپن نیز در دهه ۱۹۶۰ نهضت ضد فرهنگی خود را آغاز کرد. زنگاکورن (اتحادیه دانشجویان ژاپنی) که توسط حزب کمونیست ژاپن تشکیل و سازماندهی شده بود، در آن زمان تأثیر گسترده‌ای در بین دانشجویان داشت. آنها تحت کنترل و سازماندهی حزب کمونیست بودند و در واکنش به فعالیت‌های گارد سرخ در چین بسیج می‌شدند. اتحادیه دانشجویان ژاپنی به‌همراه سایر سازمان‌های دانشجویی چپ، مانند ارتش سرخ ژاپن (نیهون سکیگون)‌[۵] و شوراهای مبارزات مشترک دانشگاه، بسیاری از تظاهرات ضدفرهنگی را در ژاپن سازماندهی کرد و تا آنجا پیش رفت که جامعه ژاپن را با خشونت تهدید کرد. [۸]

هرج و مرج مشابهی در برخی از کشورهای لاتین و آمریکای مرکزی آشکار شد. به‌عنوان مثال، تحت تأثیر حزب کمونیست کوبا، جنبش دانشجویی پلازا د لاس ترس کالچراس‌[۶] مکزیک درگیر بسیج کردن دانشجویان در مقیاس کوچک بود و سایر گروه‌های دانشجویی چپ، برای حمایت از جنبش مه ۶۸ تلگراف‌هایی را برای دانشجویان پاریس ارسال می‌کردند.

بسیاری ممکن است مجموعه اعمال فوق را عمدتاً تصادفی قلمداد کنند. اما از منظری بالاتر، کل جنبش ضدفرهنگی در شرق و غرب بخشی از برنامه‌ریزی‌های کمونیسم برای تضعیف اخلاقیات جامعه بود. سنت‌ها و ارزش‌های اخلاقی که خدواند به انسان اعطاء کرده در طول هزاران سال تاریخ وجود داشته است، اما تحت تأثیر این جنبش جهانی کمونیستی، متحمل آسیب‌های عظیمی شده است. این جنبش در کل درباره برانگیختن نارضایتی و بردن جامعه به‌سمت جنون و به‌منظور تضعیف اخلاقیات و عقاید سنتی بوده است. همزمان که «چهار قدیمی» در انقلاب فرهنگی چین مورد حمله قرار گرفتند، فرهنگ سنتی ۵۰۰۰ ساله چین ویران شد.

موسیقی راک غربی، مصرف مواد مخدر، آزادی جنسی، سقط جنین، پوشش غیرمتعارف و هنر آوانگارد، همگی مصداق دور شدن از عرف‌های سنتی و ایمان اصیل بودند. علاوه بر این، روابط جنسی منحرف مانند هم‌جنس‌گرایی و بی‌بندوباری، همگی مشهور شده‌اند و تأثیرات منفی پایداری را بر کل جامعه غربی وارد کرده‌اند. شکوه فرهنگ الهی تا حد زیادی در غرب طرد شده و تمدن غربی شکوه و درخشش خود را از دست داده است.

۳- فرهنگ عامه و آشفتگی اجتماعی

با مورد حمله قرار گرفتن فرهنگ سنتی از درون و بیرون، عناصر منفی ایدئولوژی ضد سنتی در جامعه ریشه پراکنی کردند. تاثیرگذاری آمریکا در جهان موجب شده است تا این کشور نقش تعیین کننده‌‌‌‏ای را در گرایش‌‌‌‏های فرهنگ عامه در سراسر دنیا داشته باشد، و به این دلیل فساد در فرهنگ عامه آمریکایی، کل دنیا را تحت تاثیر قرار داده است. همان طور که قبلا به آن اشاره شد، برخی از کشورهای محافظه کار و سنت‌‌‌‏گرا – مانند چین و ژاپن – توانایی مقاومت در برابر گرایش‌‌‌‏های منحط در ایالات متحده را نداشته و به تقلید از آنها پرداختند. این فرآیند تقریبا برای تمام کشورها و مناطق‌‌‌‏ تحت تاثیر گلوبالیسم یکسان بوده است؛ فرهنگ عامه با عناصر افسار گسیخته، غیراخلاقی، ضد اجتماعی و افراطی در سراسر دنیا گسترش پیدا کرده است.

الف. موسیقی هیپ هاپ و راک‌‌‌‏اند‌‌‌‏رول

محتوای موسیقی سنتی با مسائلی مانند تمدن انسان، پرورش فضیلت، و دستیابی مردم به سلامت روانی و فیزیکی پیوند خورده بود. این موسیقی منجر به یکپارچگی اجتماعی، و هماهنگی بین بشر و طبیعت می‌‌‌‏شد. موسیقی‌‌‌‏های زیبا برای ستایش عظمت الهی ترویج داشت، و از سوی دیگر موسیقی ناموزون، پرهرج و مرج و افسار گسیخته، محکوم می‌‌‌‏شد. اما امروزه فرهنگ عامه به طرز تکان دهنده‌‌‌‏ای مملو از موسیقی فاسد است و سبک‌‌‌‏هایی مانند هیپ هاپ و راک اند رول نمونه‌‌‌‏های برجسته این فساد هستند.

ظهور موسیقی هیپ هاپ را می‌‌‌‏توان در دهه ۱۹۷۰ و در شهر نیویورک مشاهده کرد. موسیقی هیپ هاپ، رپ و بریک دنس در چند دهه گذشته در قالب یک گرایش هیجانی از نیویورک به سراسر دنیا صادر شد، و هیپ هاپ در بخشی از فرهنگ عامه قاره‌‌‌‏های آسیا، اروپا و برخی از مناطق آفریقا نفوذ کرد. با وجود فساد اخلاقی واضح و تمرکز محتوایی بر بی قاعدگی، قتل، خشونت، و مصرف مواد مخدر، این موسیقی به پذیرش جهانی دست یافته و حتی در سالن‌‌‌‏های شناخته شده در دنیا به اجرا در می‌‌‌‏آیند.

ریشه‌‌‌‏های راک‌‌‌‏اند‌‌‌‏رول را می‌‌‌‏توان در دهه ۱۹۴۰ پیدا کرد. این موسیقی در دهه ۱۹۶۰ تبدیل به مضمون اصلی جنبش ضد فرهنگی شده بود. اصوات عصبی خوانندگان، ضربات کوبنده درام و ریتم‌‌‌‏های خشن گیتار الکتریک شنونده را وارد یک حالت روانی ناپایدار و غیرمنطقی می‌‌‌‏کند. با کنار گذاشتن منطق، این موسیقی طبیعت شیطانی انسان – که معمولا به دلیل نیازهای تمدن باید سرکوب شود – را آزاد می‌‌‌‏کند. نیهیلیسم (پوچ گرایی یا هیچ انگاری) و سایر افکار تاریک تبدیل به مضامین اصلی بسیاری از سبک‌‌‌‏های راک شدند. سبک «سایکدلیک راک» به ترویج استفاده از مواد مخدر می‌‌‌‏پرداخت، درحالی که سایر سبک‌‌‌‏های راک با مضامین روان‌‌‌‏گردان و تاریک محتوای شورش، خودکشی، خشونت، افسارگسیختگی، هرزگی، همجنس‌‌‌‏گرایی و مخالفت با ازدواج را تبلیغ می‌‌‌‏کردند. متن این آهنگ‌‌‌‏ها موضوعاتی مانند شهوت‌‌‌‏گرایی، بی‌‌‌‏اخلاقی، ستایش شیطان و نکوهش باور الهی را دربر می‌‌‌‏گیرند. برخی از ستاره‌‌‌‏های راک در متن آهنگ‌‌‌‏های پرطرفدار خود سو استفاده جنسی از دختران زیر سن قانونی را توجیه می‌‌‌‏کردند، و این امر دیدگاه مخاطب را نسبت به فرهنگ سو استفاده جنسی و بی بند و باری را تغییر می‌‌‌‏داد.

بعضی از این آهنگ‌‌‌‏ها نوعی آشفتگی روانی را نشان می‌‌‌‏دادند: «ببین! اسمم آشوب است/ من داد و فریاد می‌‌‌‏زنم/ من پادشاه را خواهم کشت، من اطرافیانش را به بند خواهم کشید». اسم یکی از این آهنگ‌‌‌‏ها «همدردی با شیطان» است. نام یکی از آلبوم‌‌‌‏های موسیقی سایکدلیک راک «فرمایش اعلاحضرتان شیطانی» بود. در متن یکی از آهنگ‌‌‌‏های راک معروف آمده است: «سلام شیطان! من وظایفم را انجام داده‌‌‌‏ام …/ من در شاهراه به سمت جهنم هستم».

بعضی از آهنگ‌‌‌‏های راک به تمجید از سوسیالیسم و کمونیسم پرداختند. آهنگ «تصور کن» شنونده را به تصور کردن یک دنیای کمونیستی ترغیب می‌‌‌‏کرد که عاری از مذهب، کشور، و مالکیت خصوصی باشد.

حتی گروه‌‌‌‏های مذهبی نیز مقابله با تاثیرات منفی راک‌‌‌‏اند‌‌‌‏رول را دشوار می‌‌‌‏دانند. در گذشته موسیقی کلیسا برای ستایش خداوند نوشته می‌‌‌‏شد، اما موسیقی مدرن کلیسا عناصری از موسیقی راک را برای جذب کردن جوانان به خود گرفته، و این امر منجر به ایجاد موسیقی مسیحایی به اصطلاح معاصر شده است. [۹]

موسیقی راک‌‌‌‏اند‌‌‌‏رول همواره با هرزگی، خشونت، انحطاط، مصرف مواد مخدر، فساد، و مخالفت با باورهای الهی همراه بوده است. رفتارهای فاسد و منع شده در چهارچوب اخلاق و اخلاقیات سنتی با ظهور این سبک رواج پیدا کرده‌‌‌‏اند.

ب. مصرف مواد مخدر

سوء‌‌‌‏مصرف مواد مخدر در چند دهه گذشته تبدیل به یک معضل جهانی شده است. ریشه‌‌‌‏های مصرف گسترده مواد مخدر در غرب را می‌‌‌‏توان در جنبش ضد فرهنگی یافت. هیپی‌‌‌‏ها برای مبارزه با اصول اخلاقی طبقه متوسط جامعه به دنبال ساختارشکنی و واکاوی تمام سنت‌‌‌‏ها و جایگزینی آنها با باورها، استانداردهای اخلاقی و سبک زندگی خود بودند. اعتیاد به «ال‌اس‌دی» و قارچ سایلوسیبین به عنوان اکتشافات معنوی ترویج شده بود. این افراد از مواد تحریک و سرخوش کننده مانند آمفتامین و کوکائین، یا آرام بخش‌‌‌‏های هروئین و باربیتورات برای فرار از دنیای واقعی و ورود به یک دنیای دیگر استفاده می‌‌‌‏کردند.

بسیاری از اعضای جوان جنبش ضد فرهنگی علاقه قابل توجهی به فلسفه و پرورش معنوی شرقی داشتند. با این حال مواد روان‌‌‌‏گردان حکم میان‌‌‌‏برهایی را داشت که بدون تحمل چالش‌‌‌‏های پرورش معنوی یا درد جسمانی مدیتیشن در فلسفه شرقی، درب‌‌‌‏های جدیدی به روی مصرف کنندگان می‌‌‌‏گشود. این افراد با مصرف ال‌‌‌‏اس‌‌‌‏دی وارد یک تجربه شبه‌‌‌‏عرفانی می‌‌‌‏شدند، درحالی که هیچ آگاهی از دنیای واقعی نداشتند. این مواد مخدر صرفا جسم آنها را تحت کنترل عوامل شیطانی قرار می‌‌‌‏داد و به هیچ عنوان ارتباطی با تمرین‌‌‌‏های پرورش عرفانی حقیقی نداشتند. این سبک زندگی بسیاری از افراد با علاقه حقیقی به دنیای عرفانی را در مسیر نادرست قرار داد.

بسیاری از ستارگان دنیای پاپ و راک به دلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر در سنین بیست یا سی سالگی درگذشته‎اند. طولانی‌‌‌‏ترین و غم‌‌‌‏انگیز‌‌‌‏ترین نبرد در آمریکای معاصر، جنگ با مواد مخدر بوده است. مقامات این کشور در دهه‌‌‌‏های گذشته خود را وقف نظارت و دستگیری هزاران قاچاقچی مواد مخدر کرده‌‌‌‏اند. با وجود هشدارهای مکرر مسئولین دولتی درباره استفاده غیرقانونی از مواد مخدر، این پدیده همچنان متوقف نشده است. دست‌‌‌‏کم سیصدهزار آمریکایی از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۸ به دلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر جان خود را از دست داده‌‌‌‏اند. دونالد ترامپ، رییس جمهور وقت آمریکا، در ۲۶ اکتبر ۲۰۱۷ سوء مصرف مواد مخدر را یک بحران سلامت عمومی اعلام کرد و روش‌‌‌‏هایی را برای مبارزه با آن نشان داد. [۱۰]

گزارش «سازمان ملی مبارزه با سوء مصرف در جوانان» در سال ۲۰۱۷ نشان داد که مصرف ماریجوانا بین دانش آموزان تقریبا همه‌‌‌‏گیر است: ۴۵ درصد از سال دوازدهمی‌‌‌‏ها حداقل یک بار و ۳۷.۱ درصد از آنها در یک سال گذشته این مخدر را مصرف کرده بودند. ۷۱ درصد از دانش آموزان به مخرب بودن مصرف ماریجوانا باور نداشتند. [۱۱]

استفاده از مواد روان‌‌‌‏گردان و ماریجوانا بین جوانان تبدیل به یک امر عادی شده، و مخدرهای جدید و قوی‌‌‌‏تر – مانند فنتانیل – همواره در حال ظهور هستند. فنتانیل یک مخدر صنعتی است که ۵۰ برابر هروئین و ۱۰۰ برابر مورفین تاثیرگذاری بیشتری دارد. این ماده آنچنان خطرناک است که لقب سلاح شیمیایی به خود گرفته است، و تنها دو میلی‌‌‌‏گرم از آن می‌‌‌‏تواند کشنده باشد. [۱۲] با این حال مخدرهای این چنینی در حجم قابل توجه در خیابان‌‌‌‏های آمریکا وجود داشته و به دلیل آسان بودن اُوِردوز کردن با آنها، قدرت کشنده‌‌‌‏تری نسبت به سایر مخدرها دارند.

داده‌‌‌‏های سازمان ملی مبارزه با سوء مصرف نشان می‌‌‌‏دهد که از بین ۶۷ هزار مورد مرگ بر اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر در سال ۲۰۱۸، حدود ۳۱ هزار مورد مربوط به فنتانیل و مشتق‌‌‌‏های آن بوده است. [۱۳] گزارش‌‌‌‏ها نشان دهنده قاچاق گسترده فنتانیل از چین بوده است. در سال ۲۰۱۸، مقامات بندر فیلادلفیا در طول یک فرآیند بازرسی معمولی حدود ۵۰ کیلو فنتانیل را در یک محموله اکسید آهن از چین پیدا کردند. ارزش مخدرهای کشف شده معادل ۱.۷ میلیون دلار تخمین زده شد. [۱۴]

مصرف مواد مخدر در چین مانند یک غده سرطانی در جامعه رو به رشد است. تولید و سوء مصرف مواد مخدر – به ویژه مخدرهای صنعتی – امری شایع بوده و خرید و فروش اینترنتی آنها از کنترل خارج شده است. گزارش «کمیسیون ملی کنترل مواد مخدر چین» در سال ۲۰۱۵ نشان می‌‌‌‏دهد که تعداد مصرف کنندگان مخدرهای غیرقانونی بیش از ۱۴ میلیون نفر است. به دلیل تنوع قشر مصرف کنندگان مواد مخدر – شامل کارگران، آزادکارها، چهره‌‌‌‏های مشهور، و خدمتگزاران اجتماعی – عدد واقعی احتمالا بیشتر از این است. [۱۵]

گزارش وضعیت سوء مصرف در چین در سال ۲۰۱۷ نشان دهنده رسیدگی بخش مبارزه با مواد مخدر این کشور به ۱۴۰ هزار پرونده مواد مخدر، نابود کردن ۵.۵۳۴ گروه قاچاق، دستگیری ۱۶۹ هزار مضنون به قاچاق مواد مخدر، ضبط ۸۹.۲ تن مواد مخدر، انجام ۸۷۰ هزار حمله و کشف ۳۴۰ هزار مصرف کننده جدید است. [۱۶]

مواد مخدر غالبا بسیار اعتیاد آور بوده و منجر به نابودی خانواده‌‌‌‏ها، از دست رفتن مشاغل، تخریب وجهه عمومی و روابط اجتماعی، ارتکاب جرم، و حتی مرگ به دلیل مصرف بیش از حد می‌‌‌‏شود. قاچاق و مصرف مواد مخدر به افراد، خانواده‌‌‌‏ها، و کل یک ملت آسیب زده و به همین دلیل تبدیل به یکی از پدیده‌‌‌‏های تاریک در جامعه مدرن شده است.

پ. صنعت پورنوگرافی و روسپی‌‌‌‏گری

از میان انواع انقلاب‌‌‌‏هایی که توسط کمونیست‌‌‌‏ها رواج پیدا کرده است، کامل‌‌‌‏ترین آنها را می‌‌‌‏توان انقلاب جنسی دانست. اگر به دست گرفتن قدرت سیاسی نوعی انقلاب علیه بخش‌‌‌‏های خارجی یک جامعه باشد، می‌‌‌‏توان آزادی جنسی را انقلاب کمونیسم در ساختار درونی جامعه دانست.

نظریه همه‌‌‌‏جنس گرایی یا «پانسکشوالیسم» فروید که تمامی گرایش‌‌‌‏ها و تمایلات را ناشی از غریزه جنسی ‌‌‌‏می‌‌‌‏داند، اساس نظری را برای جنبش آزادی جنسی فراهم کرد. در عین حال ظهور داروهای ضد بارداری خوراکی منجر به جدا شدن دو مفهوم رابطه جنسی و تولید مثل شد. انقلاب جنسی مفاهیم اخلاقی سنتی را هدف قرار داد و پدیده‌‌‌‏هایی مانند فمینیسم رادیکال، سقط جنین، رابطه جنسی پیش از ازدواج و جنبش همجنس‌‌‌‏گرایی را ترویج کرد. آزادی جنسی ایده انحرافی داشتن رابطه جنسی تفریحی و تجارت جنسی را به عنوان حقوق اساسی انسانی ترویج کرد. این امر موجب نابودی محدودیت‌‌‌‏ها و اخلاق سنتی در رابطه جنسی شد و آن را تبدیل به نوعی سرگرمی کرد. علاوه براین، انسان‌‌‌‏ها تبدیل به ابزارهای جنسی شدند و جامعه در معرض نفوذ و نابودی صنعت پورنوگرافی قرار گرفت.

مجله «پلی‌‌‌‏بوی» در دهه ۱۹۵۰ نقش قابل توجهی را در افزایش بی‌‌‌‏بند‌‌‌‏و‌‌‌‏باری جنسی و استفاده از پورنوگرافی به عنوان یک کسب و کار، بازی کرد. در دوره ضد جنگ شعار «عشق بازی کنید، نه جنگ» شنیده می‌‌‌‏شد و برای اولین بار فیلم «بلو مووی» با محتوای آشکار جنسی به صورت گسترده در سینماهای ایالات متحده به نمایش درآمد. ظهور عصر طلایی پورن به مدت ۱۵ سال (۱۹۶۹-۱۹۸۴) در کنار موسیقی راک و کنار زدن مفاهیم سنتی در غرب ادامه داشت.

فیلم‌‌‌‏های پورن در دهه ۱۹۷۰ صرفا در برخی از سینماهای بدنام مختص بزرگسالان به نمایش درمی‌‌‌‏آمدند. فناوری «وی‌‌‌‏اچ‌‌‌‏اس» در اوایل دهه ۱۹۸۰ فیلم‌‌‌‏های پورنوگرافی را وارد میلیون‌‌‌‏ها خانه کرد، و گسترش اینترنت در اواخر دهه ۱۹۹۰ و ظهور گوشی‌‌‌‏های هوشمند در سال‌‌‌‏های بعد این فیلم‌‌‌‏ها را در دسترس همگان قرار داد. ارزش سالانه صنعت پورنوگرافی در جهان تا سال ۲۰۱۵ برابر با ۹۷ میلیارد دلار بوده، و این عدد در ایالات متحده برابر با ۱۰ تا ۱۲ میلیارد دلار است. [۱۷]

گسترش اینترنت و گوشی‌‌‌‏های هوشمند تغییرات بزرگی را در صنعت پورن ایجاد کرد. حجم محتوای پورنوگرافی که یک بزرگسال در دهه ۱۹۸۰ در طول یک سال در معرض آن قرار می‌‌‌‏گرفت را امروزه یک کودک می‌‌‌‏تواند تنها در چند دقیقه دست پیدا کند. امروزه کودکان به طور میانگین از ۸ سالگی در معرض پورنوگرافی هستند. یک پسر ۱۲ ساله بریتانیایی آنچنان به محتوای آنلاین پورن اعتیاد پیدا کرده بود که خواهر خود را مورد تجاوز قرار داد. دادستان این پرونده گفت: «پرونده‌‌‌‏های این چنینی به دلیل دسترسی گسترده جوانان به محتوای پورنوگرافی افزایش پیدا خواهد کرد». [۱۸]

قرار گرفتن کودکان در معرض پورن منجر به فعالیت جنسی زودرس و افزایش جرائم جنسی می‌‌‌‏شود. صنعت پورنوگرافی منجر به معرفی رابطه جنسی به عنوان نوعی سرگرمی یا خدمات تجاری – به جای بخشی از زندگی خصوصی زناشویی – و همچنین عادی‌‌‌‏انگاری رفتارهای دیده شده در فیلم‌‌‌‏های پورن می‌‌‌‏شود. این صنعت همچنین عادی شدن فساد و انحراف جنسی را تبلیغ می‌‌‌‏کند.

صنعت پورن در ژاپن تبدیل به یک بخش عادی از جامعه شده، و این محتوا را می‌‌‌‏توان در غالب مجله‌‌‌‏ و کمیک‌‌‌‏های بزرگسالان در سوپرمارکت‌‌‌‏ها یا بازیگران فیلم‌‌‌‏های پورن در برنامه‌‌‌‏های تلویزیونی مشاهده کرد. بازیگران صنعت پورنوگرافی به عنوان الگوی نوجوانان غالب شده و در رسانه‌‌‌‏ها حضور آزاد دارند. صنعت پورنوگرافی ژاپن تاثیر منفی در سرتاسر آسیا داشته است.

فعالیت زیرزمینی و گسترده صنعت پورن را حتی می‌‌‌‏توان در کشورهای مسلمانی چون مصر و تونس – با وجود ممنوعیت آن در اسلام – مشاهده کرد.

روسپی‌‌‌‏گری در بسیاری از کشورهای اروپایی امری قانونی است و بسیاری از اروپایی‌‌‌‏ها آن را به عنوان یک شغل عادی به رسمیت می‌‌‌‏شناسند. در سال ۱۹۶۹ دانمارک اولین کشوری بود که پورنوگرافی بصری را قانونی اعلام کرد. نوروژ با وجود اتخاذ برخی از شدیدترین محدودیت‌‌‌‏ها در پورنوگرافی بین کشورهای اروپایی، فعالیت این صنعت را در سال ۲۰۰۶ قانونی دانست. [۱۹] در دانمارک در برخی موارد هزینه‌‌‌‏های خدمات جنسی تحت حمایت یارانه‌‌‌‏ای دولت قرار دارند. برای مثال برای حمایت از «برابری حقوق»، افراد دارای ناتوانی جسمی می‌‌‌‏توانند با استفاده از پول مالیات دهندگان از خدمات جنسی روسپی‌‌‌‏خانه‌‌‌‏ها بهره‌‌‌‏مند شوند. [۲۰] این نوع تفکرات را می‌‌‌‏توان در آرمان شهر شارل فوریه، سوسیالیست قرن نوزدهم نیز مشاهده کرد. شارل فوریه، سوسیالیست قرن نوزدهم نیز این نوع تفکرات را در آرمان شهر خود تبلیغ می‌‌‌‏کرد.

به شکل مشابه، جامعه چین نیز با وجود ساختار محافظه کارانه و محدودیت‌‌‌‌‏های اخلاقی دیرینه در دهه‌‌‌‌‏های گذشته تحت تاثیر موج جهانی انحطاط جنسی قرار گرفته است. می‌‌‌‌‏توان گفت که موفق‌‌‌‌‏ترین سیاست حزب کمونیست چین که بسیار موفق‌‌‌‌‏تر از گشودن درب‌‌‌‌‏های اقتصادی و سیاسی خود به روی دنیا بوده، سیاست آزادی جنسی است. در یک بازه زمانی سی ساله، یک تغییر موضع کامل از «انضباط انقلابی» به «آزادی جنسی» در این کشور روی داده است. روسپی‌‌‌‌‏گری در چین امری فراگیر بوده و یک برآورد در اواخر دهه ۲۰۰۰ میلادی نشان داد که بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون کارگر جنسی در این کشور فعالیت می‌‌‌‌‏کنند. [۲۱] هر چه یک تاجر ثروتمند یا یک مقام فاسد معشوقه بیشتری داشته باشند، مقام اجتماعی بالاتری دارند. علاوه بر شهرت چین به عنوان یک کارخانه جهانی، این کشور نقش پررنگی در صادرات روسپی‌‌‌‌‏ به کشورها و مناطقی مانند ژاپن، مالزی، خاورمیانه، ایالات متحده، اروپا و آفریقا دارد. برآوردها در سال ۲۰۱۸ نشان می‌‌‌‌‏دهد که بین ۱۳ هزار تا ۱۸ هزار و پانصد روسپی چینی در آفریقای زیر‌‌‌‌‏صحرایی فعالیت می‌‌‌‌‏کنند. [۲۲].

شرایط مشابهی در کشورهای آسیایی و آمریکای جنوبی وجود دارد. بسیاری از شهرها تبدیل به مقصدهای اصلی برای گردشگری جنسی شده و با وجود غیر قانونی بودن، فراگیری این فعالیت منجر به رشد اقتصادی این کشورها شده است.

تاثیر مستقیم فراگیر بودن صنعت پورنوگرافی و روسپی‌‌‌‌‏گری در یک جامعه، نابودی خانواده و زندگی زناشویی است. به طور خاص، صنعت پورن، لقب «قاتل خاموش خانواده» را به خود گرفته است. [۲۳] مشاهده محتوای پورنوگرافی منجر به عدم میل به روابط سالم خانوادگی، تشدید لذت‌‌‌‌‏های جنسی ناهنجار و تمایلات جنسی می‌‌‌‌‏شود که ارضای آنها تنها از طریق روابط خارج از ازدواج یا اعمال خشونت آمیز و ارتکاب جرم امکان‌‌‌‌‏پذیر است.

در یکی از جلسات دادرسی سنا در سال ۲۰۰۵، جیل منینگ با ارائه یک نظرسنجی از وکلای امور زناشویی و طلاق نشان داد که ۵۶ درصد از موارد طلاق به دلیل «علاقه وسواس‌‌‌‌‏گونه یکی از طرفین به وبسایت‌‌‌‌‏های پورنوگرافی» رخ داده است. [۲۴] یک مقاله در نشست سالانه «انجمن جامعه شناسی آمریکا» در سال ۲۰۱۶ نشان داد که میزان موارد طلاق به دلیل تماشا کردن محتوای پورن توسط یکی از طرفین، دو برابر موارد طلاق بین افرادی بود که از این محتوا استفاده نمی‌‌‌‌‏کردند. این پژوهش نشان داد که تماشای پورنوگرافی توسط مردان و زنان به ترتیب منجر به افزایش نرخ طلاق از ۵ به ۱۰ درصد و از ۶ به ۱۸ درصد می‌‌‌‌‏شود. کم بودن سن افراد نیز منجر به افزایش احتمال طلاق می‌‌‌‌‏شود. [۲۵]

تا پیش از دهه ۱۹۵۰، داشتن رابطه جنسی پیش از ازدواج تقریبا در تمام فرهنگ‌‌‌‌‏های سنتی به عنوان امری ناهنجار و در تضاد با دستورات الهی دیده می‌‌‌‌‏شد. فشارهای اجتماعی در کنار دیدگاه عمومی منجر به توقف فعالیت‌‌‌‌‏های این چنینی می‌‌‌‌‏شد. در صورتی که یک مرد و زن پیش از ازدواج صاحب فرزند می‌‌‌‌‏شدند، از آنها انتظار می‌‌‌‌‏رفت تا مسئولیت خود را پذیرفته، ازدواج کنند و در چهارچوب خانواده از کودک نگهداری کنند. باور عمومی در آن زمان ایجاب می‌‌‌‌‏کرد که در صورت باردار کردن یک زن، مرد وظیفه دارد تا با او ازدواج کند. [۲۶] در صورت ارتکاب یک اشتباه، افراد باید مسئولیت عواقب را بر عهده می‌‌‌‌‏گرفتند.

با این حال با انحطاط اخلاقی و ظهور جنبش آزادی جنسی در دهه ۱۹۶۰، تعداد موارد بارداری خارج از ازدواج به شکل قابل توجهی افزایش یافت. تمام این اتفاقات همزمان با تاثیر بیشتر صنعت پورن بر دیدگاه‌‌‌‌‏های مردم در جریان بود. در سال ۱۹۶۴ نرخ بارداری‌‌‌‌‏های خارج از ازدواج در اکثر کشورهای عضو «سازمان همکاری و توسعه اقتصادی» کمتر از ۱۰ درصد بود. این آمار تا سال ۲۰۱۴ به بیش از ۳۰ درصد افزایش یافت. متوسط نرخ بارداری‌‌‌‌‏های خارج از ازدواج در سال ۲۰۱۴ در ایالات متحده برابر با ۴۰ درصد بوده، و این آمار در سیاه پوستان به ۷۱ درصد می‌‌‌‌‏رسید. ۱۵ درصد از ۱۴۰ میلیون نوزاد متولد شده در سال ۲۰۱۶ – معادل ۲۱ میلیون نفر – خارج از چهارچوب ازدواج به دنیا آمده بودند. [۲۷]

خانواده‌‌‌‌‏های تک سرپرست، بارداری‌‌‌‌‏های خارج از ازدواج و طلاق معمولا ارتباط نزدیکی با پدیده فقر دارند. این خانواده‌‌‌‌‏ها متعاقبا فشار بیشتری به سیستم رفاه اجتماعی وارد می‌‌‌‌‏کنند.

ت. بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی

امروزه بسیاری از کودکان ساعات بی‎‌‌‌‌‏شماری را وقف بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی می‌‌‌‌‏کنند. توسعه دهندگان همواره عناصر واقع‌‌‌‌‏گرایانه، پویایی و تعاملی بودن بازی‌‌‌‌‏های خود را افزایش می‌‌‌‌‏دهند. محتوای خشن و جنسی این بازی‌‌‌‌‏ها نیز در حال افزایش است. این بازی‌‌‌‌‏ها به طور یکسان برای بزرگسالان و کودکان اعتیاد آور هستند و این امر مشکل بزرگی را برای والدین، مدارس و حتی دولت ایجاد کرده است.

امروزه بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی به بخشی از فرهنگ عامه تبدیل شده و افراد را از کودکی تا بزرگسالی دنبال می‌‌‌‌‏کنند؛ اما این فرهنگ چه ویژگی‌‌‌‌‏هایی دارد؟ بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی نیز – مانند مواد مخدر – فرهنگ تخریب را گسترش می‌‌‌‌‏دهند. افراد معتاد به بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی توانایی مشاهده مضرات آن را از یک دیدگاه بی‌‌‌‌‏طرفانه ندارند. آنها بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی را صرفا به عنوان ابزاری جذاب و سرگرم کننده درنظر گرفته و تا پیشرفت به مراحل بعدی، کشتن دشمنان یا کسب امتیاز بیشتر آن را رها نمی‌‌‌‌‏کنند.

علاوه براین تقریبا تمام عناصر بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی امروزی – شامل گیم‌‌‌‌‏پلی، داستان پردازی یا طراحی فضای آن – شامل خشونت، بی تفاوتی، قتل و محتوای جنسی می‌‌‌‌‏شود. به عبارت دیگر باید گفت که محتوای این بازی‌‌‌‌‏ها برای جذب شیطان درونی انسان ایجاد شده است. این محتوا برای جوانان و نوجوانان نامناسب و مخرب است. القای حس رضایت از طریق کشتار، تخریب، خشونت و نبرد می‌‌‌‌‏تواند منجر به عادی انگاری رفتارهای ناسالم یا حتی ارتکاب به جرم شود.

اعتیاد به بازی‌‌‌‌‏های آنلاین به میزان بیشتری مشاهده می‌‌‌‌‏شود. در گذشته افراد از بازی‌‌‌‌‏ها برای وقت گذرانی در زمان‌‌‌‌‏های تنهایی و بی‌‌‌‌‏حوصلگی استفاده می‌‌‌‌‏کردند. امروزه بازی‌‌‌‌‏های آنلاین – به ویژه برای کودکان – به یک رویداد رقابتی و رفتار اجتماعی مستقل تبدیل شده است. امکان تعامل تعداد زیادی از بازیکنان منجر به وابستگی سریع افراد به دنیای مجازی بازی‌‌‌‌‏ها می‌‌‌‌‏شود.

کودکان هزینه و تلاش زیادی را وقف انجام این بازی‌‌‌‌‏ها کرده و به آنهایی که در این فعالیت شرکت نمی‌‌‌‌‏کنند برچسب غیرعادی بودن می‌‌‌‌‏زنند. به این ترتیب والدین به صورت ناخواسته شاهد ورود فرزندانشان به فضای بازی آنلاین و اعتیاد روزافزون آنها هستند. بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی منجر به هدر رفتن زمانی می‌‌‌‌‏شوند که می‌‌‌‌‏توان آن را برای مطالعه، فعالیت‌‌‌‌‏های خارج از خانه و ارتباط اجتماعی واقعی استفاده کرد. با این حال کودکان اسیر بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی شده‌‌‌‌‏اند.

اریک هورست، یک محقق گفت که تنها به مدت چند ساعت در آخر هفته و پس از انجام تکالیف به فرزندش اجازه انجام بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی را می‌‌‌‌‏دهد. با این حال اگر این زمانبندی وجود نداشته باشد او بدون وقفه و با کنار گذاشتن حمام یا خوردن غذا به بازی ادامه خواهد داد. [۲۸]

پژوهش‌‌‌‌‏های دانشگاهی نشان دهنده تسخیر کنندگی و حکمرانی بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی بر زمان آزاد افراد جوان است. داده‌‌‌‌‏ها نشان می‌‌‌‌‏دهد که جوانان دارای درآمد کم و سطح پایین آموزش به طور فزآینده‌‌‌‌‏ای برای بهبود شرایط روحی خود به بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی پناه برده و این امر زمان آنها برای کار و دنیای واقعی را محدود می‌‌‌‌‏کند. [۲۹] این امر به پدیده رایجی در ایالات متحده و سایر کشورهای توسعه یافته تبدیل شده است.

هورست گرایشی را در دنیای مدرن مشاهده کرده است که در آن، بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی منجر به جلوگیری از ورود جوانان به بازار کار و وابستگی آنها به پشتیبانی مالی والدین خود می‌‌‌‌‏شود. انجام بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی کمکی به کسب درآمد یا بهبود مهارت افراد برای پیدا کردن کار نخواهد کرد. این افراد در آینده نمی‌‌‌‌‏توانند والدین و الگوهای مناسبی برای فرزندان خود باشند. به عبارت دیگر، بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی در حال تضعیف زندگی طبیعی بشر است.

بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی را می‌‌‌‌‏توان نوعی مخدر روحی دانست. بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی برخلاف مخدرهای غیرقانونی مانند هروئین به عنوان یک صنعت اصلی و قانونی شناخته شده‌‌‌‌‏اند. این امر چه تبعاتی را در پی خواهد داشت؟ شرکت‌‌‌‌‏های تولید کننده بازی‌‌‌‌‏های رایانه‌‌‌‌‏ای به نابود کردن نسل آینده ادامه می‌‌‌‌‏دهند و کشورها با پذیرش این بازی‌‌‌‌‏ها آینده خود را از بین خواهند برد.

ظهور اینترنت و گوشی‌‌‌‌‏های تلفن همراه منجر به گسترش بیشتر بازار برای صنعت بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی شده است. سازمان پژوهشی «نیوزو» در گزارش جهانی بازار بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی در سال ۲۰۱۸ پیش‌‌‌‌‏بینی کرد که تا پایان این سال، افراد در سراسر دنیا ۱۳۷.۹ میلیارد دلار برای خرید بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی هزینه خواهند کرد؛ عددی که نسبت به سال گذشته افزایش ۱۳.۳ درصدی را نشان می‌‌‌‌‏داد. بیش از نیمی از درآمد صنعت بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی مربوط به بخش موبایلی بود. درآمد حاصل از بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی تا ۹۱ درصد از بازار جهانی را تشکیل می‌‌‌‌‏دهد.

این گزارش همچنین پیش بینی کرد که نرخ رشد بازار بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی تا چند سال آینده نیز دورقمی باقی خواهد ماند. رشد صنعت بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی در حالی است که تولید ناخالص داخلی بسیاری از کشورها در محدوده تک رقمی قرار دارد. همچنین انتظار می‌‌‌‌‏رود که ارزش صنعت بازی‌‌‌‌‏های موبایلی تا سال ۲۰۲۱ به ۱۰۰ میلیارد دلار برسد. این گزارش پیش بینی کرده است که سه کشور اصلی در بازار بازی‌‌‌‌‏های موبایلی به ترتیب چین، ایالات متحده و ژاپن خواهد بود، و چین به تنهایی بیش از ۲۵ درصد کل بازار را در اختیار خواهد داشت. [۳۰]

بازی‌‌‌‌‏های سنتی – شامل انواع ورزش‌‌‌‌‏ها و فعالیت‌‌‌‌‏های خارج از خانه – توسط عواملی چون محیط طبیعی، وضع هوا، تجهیزات و توانایی فیزیکی محدود شده و بازیکنان معمولا به این بازی‌‌‌‌‏ها معتاد نمی‌‌‌‌‏شوند. بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی چنین محدودیت‌‌‌‌‏هایی ندارند. بازی‌‌‌‌‏های رایانه‌‌‌‌‏ای مخاطب خود را به غرق شدن بی‌‌‌‌‏وقفه در محیط مجازی دعوت کرده و خواب و استراحت را از آنان دریغ می‌‌‌‌‏کنند. این عوامل در کنار محتوای بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی بدان معناست که بازیکنان به طور فزاینده در معرض عناصر منفی هستند.

ث. فرهنگ خشونت

جمعیت آمریکا از سال ۱۹۶۰ تا ۲۰۱۶ رشد ۱.۸ برابری را به خود دید؛ این در حالی است که نرخ ارتکاب جرم با رشد ۲.۷ برابری و جرائم خشونت‌‌‌‌‏آمیز با رشد ۴.۵ برابری مواجه شد. [۳۱]

گرانت دوو، نویسنده و جرم‌‌‌‌‏شناس در این باره گفت که در بازه زمانی ۵۰ ساله پیش از حاثه تیراندازی از برج دانشگاه تگزاس، تنها بیست و پنج مورد تیراندازی در ایالات متحده رخ داده بود که مجموعا منجر به مرگ ۳ یا ۴ نفر شد. حوادث تیراندازی پس از آن زمان قربانی‌‌‌‌‏های بیشتری گرفته است. [۳۲] حوادثی هولناکی مانند کشتار ۲۳ نفر در شهر کیلین در سال ۱۹۹۱ یا تیراندازی سال ۲۰۱۷ در لاس وگاس با ۵۸ قربانی مرتبا رخ می‌‌‌‌‏دهد.

تعداد سالانه حوادث تروریستی با ۶۵۱ مورد در سال ۱۹۷۰ تا ۱۳.۶۲۶ مورد در سال ۲۰۱۶ با افزایش ۲۰ برابری مواجه بود. نرخ سالانه حوادث تروریستی از واقعه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تا سال ۲۰۱۸ رشد ۵ برابری را به خود دیده است. [۳۳]

بسیاری از وقایع خشونت‌‌‌‌‏بار در دنیای واقعی تابعی از غوطه‌‌‌‌‏ور شدن مردم در فرهنگ خشن رسانه‌‌‌‌‏های جمعی هستند. این خشونت نه تنها در ریتم‌‌‌‌‏های پرتنش موسیقی هوی متال، بلکه در اکثر فیلم‌‌‌‌‏ها، برنامه‌‌‌‌‏های تلویزیونی یا بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی قابل مشاهده است. شخصیت‌‌‌‌‏های مافیایی، فرقه‌‌‌‌‏ای یا دزدان دریایی در بسیاری از تولیدات سینما و تلویزیون به شکل مثبت به تصویر کشیده شده و کلیشه‌‌‌‌‏های منفی با یک پوشش جذاب و قابل احترام نمایش داده می‌‌‌‌‏شوند. مخاطب این برنامه‌‌‌‌‏ها نه تنها از شخصیت‌‌‌‌‏های مذکور متنفر نشده، بلکه به ستایش جرم و مجرم تشویق می‌‌‌‌‏شوند.

ظهور بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی با دنیای تعاملی و امکان ارتکاب به خشونت در فضای مجازی آنها، فرصت دیگری را برای ستایش خشونت فراهم کرد. بازیکنان بازی‌‌‌‌‏های رایانه‌‌‌‌‏ای به جای مشاهده منفعل خشونت در فیلم و برنامه‌‌‌‌‏های تلویزیونی می‌‌‌‌‏توانند در ایجاد آن نقش داشته باشند. بسیاری از این بازی‌‌‌‌‏ها حاوی تصاویر سرهای قطع شده، جنازه‌‌‌‌‏های قطعه قطعه شده و حجم زیادی از خون است که نمی‌‌‌‌‏توان مانند آن را در برنامه‌‌‌‌‏های سینمایی یا تلویزیونی مشاهده کرد.

پژوهشگران طی تحقیقی در سال ۲۰۱۳ با مطالعه فیلم‌‌‌‌‏های تولید شده بین سال‌‌‌‌‏های ۱۹۸۵ و ۲۰۱۲ نشان دادند که تعداد صحنه‌‌‌‌‏های خشونت با اسلحه در فیلم‌‌‌‌‏های رده سنی PG-13 (سیزده سال به بالا) سه برابر شده است. [۳۴] یک تحقیق دیگر نشان داد که این روند بین سال‌‌‌‌‏های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵ نیز ادامه داشته است. [۳۵] گزارش «مرکز تحقیقات پیو» در سال ۲۰۰۸ نشان داد که ۹۷ درصد از جوانان بین سنین ۱۲ و ۱۷ سال مخاطب بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی هستند، و دو سوم آنها در معرض بازی‌‌‌‌‏های حاوی خشونت قرار دارند. [۳۶]

متخصصان، پژوهشگران و جامعه مرتبا راهکارهای مختلف – از جمله محدودیت‌‌‌‌‏های قانونی، بهبود فرآیند اعمال قانون و ارائه خدمات مشاوره به افراد – را برای مبارزه با افزایش خشونت در جامعه ارائه می‌‌‌‌‏دهند. با این حال راهکارهای مذکور صرفا مشابه قطع کردن شاخه‌‌‌‌‏های یک درخت سمی، بدون ریشه‌‌‌‌‏کن کردن آن است.

ج. گرایش‌‌‌‌‏های مُد رو به انحطاط

در نگاه اول به نظر می‌‌‌‌‏رسد که پوشش‌‌‌‌‏های غیرعادی، رفتارهای عجیب و سایر عناصر رایج فرهنگ عامه در جامعه امروز صرفا بخشی از مفهوم «آزادی بیان» یا «گرایش‌‌‌‌‏های مُد» معاصر هستند، اما حقیقت کاملا متفاوت است. با دنبال کردن این پدیده می‌‌‌‌‏توان ریشه‌‌‌‌‏های آن را در تلاش کمونیسم برای کنار زدن سنت و باورها پیدا کرد. اگرچه جوامع در ابتدا از پذیرش این گرایش‌‌‌‌‏های جدید خودداری می‌‌‌‌‏کنند، اما گذر زمان منجر به عادی سازی این رفتارهای عجیب میان مردم شده، و عناصر منفی آن تبدیل به بخشی از فرهنگ و زندگی روزمره می‌‌‌‌‏شود.

برای مثال کوتاه بودن موی زنان در جامعه امروزی امری عادی محسوب می‌‌‌‌‏شود. این پدیده در دهه ۱۹۲۰ توسط «فلاپرها» رواج پیدا کرد. فلاپرها زنانی بودند که تحت تاثیر موج اول فمینیسم و جنبش آزادی جنسی (فصل ۷ را ببینید) دامن‌‌‌‌‏های کوتاه می‌‌‌‌‏پوشیدند، موهایشان را کوتاه می‌‌‌‌‏کردند، به موسیقی جاز گوش می‌‌‌‌‏دادند، آرایش غلیظ داشتند، نوشیدنی الکلی می‌‌‌‌‏نوشیدند، سیگار می‌‌‌‌‏کشیدند و رابطه جنسی تفریحی داشتند. آنها موهایشان را برای نشان دادن مخالفت خود با نقش‌‌‌‌‏های جنسی سنتی و دستیابی به «رهایی» زنانه کوتاه می‌‌‌‌‏کردند.

یک خواننده اپرا درباره افزایش محبوبیت این مدل مو نوشت: «موهای کوتاه صرفا یک روش جدید برای آرایش نیست و نشان دهنده نوعی طرز فکر است. … من باور دارم که موهای بلند یکی از چندین مانع کوچکی است که زنان باید آنها را در مسیر خود به آزادی کنار بزنند». [۳۷]

این مدل مو در دوره رکود بزرگ اقتصادی در دهه ۱۹۳۰ به تدریج کنار گذاشته شد. با این حال در دهه ۱۹۶۰ و با ظهور گرایش‌‌‌‌‏های جدید ضد سنتی، موی کوتاه میان زنان دوباره محبوب شد. به طور مشابه داشتن موی بلند بین مردان در دوران معاصر نیز از جنبش «بیت» و هیپی‌‌‌‌‏ها آغاز شد. [۳۸] اگرچه آثار موی بلند میان مردان را می‌‌‌‌‏توان در دوران کهن نیز مشاهده کرد، اما مردان در غرب برای دهه‌‌‌‌‏ها پس از جنگ جهانی اول موی خود را کوتاه نگه می‌‌‌‌‏داشتند و جنبش ضد فرهنگی دهه ۱۹۶۰ مدل موی بلند برای مردان را به عنوان ابزار شورش رواج داد.

جریان اصلی جامعه در ابتدا نسبت به پذیرش پوشش و آرایش ضد فرهنگی جوانان مقاومت نشان داد. با این حال مردم با گذر زمان به این گرایش‌‌‌‌‏ها عادت کرده و ترقی‌‌‌‌‏خواهان این امر را تابعی از افزایش تحمل متقابل در جامعه می‌‌‌‌‏دانند. با این حال تفاوت میان مردان و زنان – چه در شرق یا غرب – نه تنها وابسته به شکل بدن و نقش‌‌‌‌‏های مختلف آنها در جامعه و خانواده است، بلکه شکل لباس پوشیدن، مدل مو، حرف زدن و رفتار آنها نیز نقش مهمی در تمایز آنها دارد.

کمونیسم در تلاش است تا در کنار نابود کردن تفاوت‌‌‌‌‏های طبقاتی جامعه، تمایز جنسی بین مرد و زن را نیز از بین ببرد. به طور مشابه، جنبش‌‌‌‌‏های ال‌‌‌‌‏جی‌‌‌‌‏بی‌‌‌‌‏تی و فمینیستی از کلید واژه «برابری» برای محو کردن تفاوت‌‌‌‌‏های جنسیتی افراد در نقش‌‌‌‌‏های اجتماعی و خانوادگی استفاده می‌‌‌‌‏کنند. گرایش‌‌‌‌‏های مُد آندروژینی (ترکیب ویژگی‌های مردانه و زنانه) نیز به طور مشابه تفاوت در شکل لباس پوشیدن جنسیت‌‌‌‌‏ها را از بین می‌‌‌‌‏برند. این عناصر در کنار یکدیگر منجر به افزایش آستانه تحمل جامعه در برابر سبک زندگی و گرایش‌‌‌‌‏های جنسی غیرقابل قبول در چهارچوب‌‌‌‌‏های سنتی، و همچنین تضعیف ساختارهای اخلاقی سنتی می‌‌‌‌‏شوند.

استانداردهای اخلاقی غربی و شرقی برای هزاران سال تمایز بین زن و مرد را به طور واضح نشان داده، و نقش‌‌‌‌‏های متفاوت و مکمل آن دو را – مانند مفوم یین و یانگ – توضیح داده است. کمونیسم مفهوم یین و یانگ را با هدف براندازی اخلاقیات سنتی و ایجاد تفرقه در جامعه به بهانه «آزادی» معکوس کرده است.

با توجه به این رویکرد می‌‌‌‌‏توان گفت که اگرچه در نگاه اول گرایش‌‌‌‌‏های مُد و پوشش غیر معمول صرفا نشانه گسترش و تغییر در سلیقه عمومی است، اما این عناصر برای تضعیف جامعه بشری ایجاد شده‌‌‌‌‏اند. بخش قابل توجهی از گرایش‌‌‌‌‏های مُد مدرن را نوعی بی بند و باری تشکیل داده است که در جنبش ضد فرهنگی دهه ۱۹۶۰ ریشه دارد. [۳۹]

یکی دیگر از نشانه‌‌‌‌‏های انحطاط فرهنگی و از اثرات جانبی جنبش ضد فرهنگی، پدیده «گروپی» است که بین قشر جوان به محبوبیت رسید. اصطلاح گروپی برای دسته‌‌‌‌‏ای از دختران جوان استفاده می‌‌‌‌‏شد که در دهه ۱۹۶۰ و همزمان با محبوبیت موسیقی راک‌‌‌‌‏اند‌‌‌‌‏رول در غرب، مبهوت ستاره‌‌‌‌‏های راک بودند و اجراهای زنده‌‌‌‌‏شان را دنبال می‌‌‌‌‏کردند و خدمات شخصی یا جنسی به اعضای گروه ارائه می‌‌‌‌‏دادند. این دختران جوان قربانیان یک گرایش بودند. [۴۰] امروزه جوانان ستاره‌‌‌‌‏هایی را ستایش می‌‌‌‌‏کنند که هویت جنسی آنها مخدوش شده و نمایانگر ترکیبی از ویژگی‌‌‌‌‏های زنانه و مردانه هستند.

گرایش «پانک» نیز یکی دیگر از خرده فرهنگ‌‌‌‌‏های محبوب است. پانک‌‌‌‌‏ها مانند هیپی‌‌‌‌‏ها به دنبال شورش علیه سنت و رواج پوچ گرایی بودند. اکثر هیپی‌‌‌‌‏ها جوانان سرکش از خانواده‌‌‌‌‏های طبقه متوسط بودند، اما گرایش پانک متشکل از شورشی‌‌‌‌‏های طبقه فرودست بود که مخالفت خود را با سنت‌‌‌‌‏های اجتماعی نشان می‌‌‌‌‏داد. [۴۱] پانک‌‌‌‌‏ها برای ابراز تمام و کمال دیدگاه ضد سنت گرایانه معمولا موهای خود را به مدل‌‌‌‌‏های عجیب آرایش کرده و لباس‌‌‌‌‏های پاره میخ دار یا سگک‌‌‌‌‏دار می‌‌‌‌‏پوشند. آنها موهای خود را رنگ می‌‌‌‌‏کنند، بدن خود را خالکوبی یا سوراخ می‌‌‌‌‏کنند و قسمت‌‌‌‌‏هایی از بدن را نشان می‌‌‌‌‏دهند که در هنجارهای جامعه غیرقابل قبول است. سبک پانک الهام بخش بسیاری از گرایش‌‌‌‌‏های مُد امروزی است.

پانک‌‌‌‌‏ها از فلسفه هدونیسم (لذت‌‌‌‌‏گرایی) پیروی می‌‌‌‌‏کنند. در یکی از شعارهای محبوب پانک‌‌‌‌‏ها آمده است: «سریع زندگی کن، در جوانی بمیر و یک جسد زیبا به جای بگذار». این شعار به طور کامل نشان دهنده تراژدی ایمان از دست رفته به نیروی الهی و گرفتار شدن در ورطه لذت‌‌‌‌‏‌‌‌‌‏گرایی و ماتریالیسم است. اگرچه این پوچ‌‌‌‌‏گرایی مخرب باید حکم زنگ خطر برای افراد داشته باشد، اما غرق شدن جامعه در فرهنگ عامه مدرن منجر به عادی‌‌‌‌‏انگاری این پدیده‌‌‌‌‏ها شده است.

فرهنگ عامه منحرف و منحط زندگی روزمره را دربر گرفته است: نمایش تصاویر اهریمنی و شیطانی در پوشاک یا موسیقی، خالکوبی‌‌‌‌‏های ناهنجار، اسباب‌‌‌‌‏بازی کودکان یا دکورهای منزجر کننده، مملو بودن ادبیات رسانه‌‌‌‌‏های پرمخاطب از اشباح و شیاطین و وحشت ماوراطبیعه، و محتوای مخرب و پوچ‌‌‌‌‏گرا در اینترنت همگی نمونه‌‌‌‌‏های این فرهنگ هستند.

۴- بازیابی ساختارهای اخلاقی فرهنگ بشر

تمام افراد سزاوارند که به دنبال خوشحالی باشند، اما داشتن این حق، مستلزم پذیرش مسئولیت حفظ اصول اخلاقی نیز هست. افراط در طلب لذت‌‌‌‌‏ها ناچار منجر به رنج، اندوه و پشیمانی خواهد شد.

فرهنگ سنتی بشر ارضای منطقی تمایل‌‌‌‌‏ها را ممنوع نکرده است. با این حال فرهنگ سنتی به مردم روش کنترل تمایلات و انتخاب سبک زندگی سالم را آموزش می‌‌‌‌‏دهد. این فرهنگ، هماهنگی با طبیعت، اشتغال به کار سنتی، روابط خانوادگی مناسب، جامعه مدنی سالم، مدیریت فردی و جمعی، شرکت در هنر، ادبیات، ورزش و سرگرمی‌‌‌‌‏ها را ارزش می‌‌‌‌‏نهد. تمام این عوامل منجر به رضایت و شادابی انسان شده و منجر به بهبود ذهن و جسم هر فرد و کل جامعه می‌‌‌‌‏شود.

با این حال هدف نهایی کمونیسم نابودی بشر است. یکی از مراحل دستیابی به این هدف، فساد اخلاقی و جدا کردن عنصر الهی از فرهنگ انسان است. به این ترتیب سبک زندگی و فرهنگ عامه باید مملو از عناصر منفی و تاریک باشد. در دهه‌‌‌‌‏های گذشته این فرهنگ عامه در جوامع غربی و شرقی ایجاد شده است. باورهایی مانند لذت طلبی و خودشیفتگی در جامعه تبدیل به پدیده‌‌‌‌‏های طبیعی، مورد پذیرش و حتی متداول شده است.

روابط جنسی، مواد مخدر، راک‌‌‌‌‏اند‌‌‌‌‏رول، و بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی لذت‌‌‌‌‏های انسان را برجسته و تحریک می‌‌‌‌‏کنند. بسیاری از افراد برای فرار از ناامیدی و شرایط نامناسب در دنیای واقعی به این چیزها پناه برده و هرگز درباره تبعات آن فکر نمی‌‌‌‌‏کنند. اعتیادهای این چنینی صرفا منجر به رضایت لحظه‌‌‌‌‏ای شده و درد و فاجعه بیشتری را به دنبال خواهند داشت. سوء‌‌‌‌‏مصرف مواد مخدر منجر به بیماری، مرگ و اختلالات شخصیتی می‌‌‌‌‏شود. روابط جنسی ناهنجار خانواده را نابود کرده و اعتماد و صمیمیت را از بین می‌‌‌‌‏برد. در نهایت، بازی‌‌‌‌‏های ویدئویی باعث غرق شدن افراد در یک دنیای غیرواقعی می‌‌‌‌‏شوند. یک معتاد با قرار دادن خود در معرض این عوامل احساس رضایت می‌‌‌‌‏کند، اما در حقیقت عوامل خارجی با هدف فساد معنوی و مرگ بشر او را کنترل می‌‌‌‌‏کنند.

این امر به طور مشابه بین جوامع و ملت‌‌‌‌‏ها وجود دارد. زمانی که بخش بزرگی از مردم به ارضای تمایلات و لذت‌‌‌‌‏های خود معتاد باشند، فاجعه‌‌‌‌‏ای در راه خواهد بود.

خداوند بشر را خلق کرد و به هر فرد آزادی عمل داد. مردم باید از سوء‌‌‌‌‏استفاده از این آزادی و حرکت در مسیر انحطاط خودداری کنند. انسان‌‌‌‌‏ها باید از آزادی خود برای بازگشت به فرهنگ و سبک زندگی سنتی استفاده کنند. خداوند همواره از بشر محافظت کرده است، اما بازگشت مردم به مسیر درست کاملا بستگی به انتخاب هر فرد دارد.

اپک تایمز درحال انتشار سری مقالات ترجمه شده از نسخه چینی کتاب «شبح کمونیسم درحال حکمرانی بر جهان ما» نوشته هیئت تحریریه نُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست است. سایر مقالات را از اینجا بخوانید.

مراجع

۱. George Washington, as quoted in “George Washington’s Rules of Civility and Decent Behavior in Company and Conversation,” Foundations Magazine, http://www.foundationsmag.com/civility.html.

۲. Benjamin Franklin, The Autobiography and Other Writings on Politics, Economics, and Virtue, ed. Alan Houston (Cambridge, UK: Cambridge University Press, 2004), 68–۶۹.

۳. Xue Fei 薛飞, “‘Que nage shen jiu zao yige’: Hebei nainai miao luanxiang” “缺哪个神就造一个” 河北奶奶庙乱象 [“‘If a god is missing, just make one’: Chaos at the grandmother temple, Hebei”], The Epoch Times, August 10, 2017, http://www.epochtimes.com/gb/17/8/9/n9513251.htm. [In Chinese]

۴. “Oxford Dictionary Adds Popular Chinese Terms,” China Daily, September 6, 2010, http://www.chinadaily.com.cn/business/2010-09/06/content_11259791.htm.

۵. Loretta Chao, “The Ultimate Knock-Off: A Fake Apple Store,” The Wall Street Journal, July 21, 2011, https://blogs.wsj.com/chinarealtime/2011/07/21/the-ultimate-knock-off-a-fake-apple-store/.

۶. Jack Kerouac, “The Birth of a Socialist,” in Atop an Underwood: Early Stories and Other Writings, ed. Paul Marion (New York: Penguin, 2000).

۷. Roberto Franzosi, review of Jeremy Suri, Power and Protest: Global Revolution and the Rise of Détente, American Journal of Sociology ۱۱۱, no. 5, (March 2006), 1589, https://www.journals.uchicago.edu/doi/full/10.1086/504653.

۸. Meredith Box and Gavan McCormack, “Terror in Japan,” Asia-Pacific Journal: Japan Focus ۲, issue 6 (June 25, 2004), 1570, https://apjjf.org/-Gavan-McCormack/1570/article.html.

۹. Amy D. McDowell, “Contemporary Christian Music,” Oxford Music Online, ۲۰۱۳, https://doi.org/10.1093/gmo/9781561592630.article.A2234810.

۱۰. White House, Ending America’s Opioid Crisis, accessed April 29, 2020, https://www.whitehouse.gov/opioids/.

۱۱. US National Institute on Drug Abuse for Teens, Drug Facts: Marijuana, last revised December 2019, accessed April 29, 2020, https://teens.drugabuse.gov/drug-facts/marijuana.

۱۲. US Drug Enforcement Administration, ۲۰۱۹ National Drug Threat Assessment, December 2019, 9, https://www.dea.gov/sites/default/files/2020-02/DIR-007-20%202019%20National%20Drug%20Threat%20Assessment%20-%20low%20res210.pdf.

۱۳. National Institute on Drug Abuse, Overdose Death Rates, revised March 2020, accessed April 29, 2020, https://www.drugabuse.gov/related-topics/trends-statistics/overdose-death-rates.

۱۴. Amanda Hoover, “۱۱۰ Pounds of Fentanyl Seized at Port in Shipment from China,” New Jersey Advance Media, July 2, 2018, https://www.nj.com/news/index.ssf/2018/07/110_pounds_of_fentanyl_found_in_philadelphia_port.html.

۱۵. “Zhongguo dupin baogao: quanguo xidu renshu yu 1400 wan” 中国毒品报告:全国吸毒人数逾۱۴۰۰万 [“China Drug Report: More than 14 million drug users nationwide”], BBC Chinese, June 24, 2015, http://www.bbc.com/zhongwen/simp/china/2015/06/150624_china_drugs_report. [In Chinese]

۱۶. Zhang Yang 张洋, “Quanguo pohuo dupin xingshi anjian 14 wan qi” 全国破获毒品刑事案件۱۴万起 [“۱۴۰,۰۰۰ Drug Criminal Cases Cracked Across China”] in “۲۰۱۷ nian Zhongguo dupin xingshi baogao 2017” 年中国毒品形势报告 [“China’s Drug Situation Report 2017”], People’s Daily, June 26, 2018, http://yuqing.people.com.cn/n1/2018/0626/c209043-30088689.html. [In Chinese]

۱۷. “Things Are Looking Up in America’s Porn Industry,” NBC News, January 20, 2015, https://www.nbcnews.com/business/business-news/things-are-looking-americas-porn-industry-n289431.

۱۸. “Boy, 12, Repeatedly Raped Sister After Becoming Fascinated With Internet Porn,” New Zealand Herald, November 7, 2016, https://www.nzherald.co.nz/world/news/article.cfm?c_id=2&objectid=11743460.

۱۹. Inga Margrete Ydersbond, “The ‘Promiscuous’ and the ‘Shy’: Denmark and Norway: A Historic Comparative Analysis of Pornography Legislation,” NPPR Working Paper Series: The Politics of Commercial Sex (March 2012), https://www.duo.uio.no/bitstream/handle/10852/34447/NPPRWP201201.pdf?sequence=1.

۲۰. Lars Gravesen, “Taxpayers Foot Bill for Disabled Danes’ Visits to Prostitutes,” The Daily Telegraph, October 2, 2005, https://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/europe/denmark/1499735/Taxpayers-foot-bill-for-disabled-Danes-visits-to-prostitutes.html.

۲۱. Chen Jing 沉靜, “Fanrong changsheng de chaoji xingdaguo” 繁榮娼盛的超級性大國 [“Prosperous Prostitution in a Sex Industry Superpower”], The Epoch Times, September 25, 2009, https://www.epochtimes.com/b5/9/9/25/n2668274.htm. [In Chinese]

۲۲. Takudzwa Hillary Chiwanza, “Thousands of Chinese Prostitutes Are Flocking to Africa for Lucrative Fortunes,” African Exponent, May 7, 2018, https://www.africanexponent.com/post/8965-chinese-prostitutes-have-joined-the-scramble-for-africas-fortunes.

۲۳. Pat Fagan, “The Effects of Pornography on Individuals, Marriage, Family and Community,” Family Research Council (March 2011), accessed April 29, 2020, https://downloads.frc.org/EF/EF11C36.pdf.

۲۴. US Congress, Senate, Subcommittee on the Constitution, Civil Rights, and Property Rights, Hearing on Pornography’s Impact on Marriage and the Family, ۱۰۹th Cong., November 9, 2005, https://www.judiciary.senate.gov/imo/media/doc/manning_testimony_11_10_05.pdf.

۲۵. David Shultz, “Divorce Rates Double When People Start Watching Porn,” Science, August 26, 2016, http://www.sciencemag.org/news/2016/08/divorce-rates-double-when-people-start-watching-porn.

۲۶. George Akerlof, et al., “An Analysis of Out-of-Wedlock Childbearing in the United States,” in Explorations of Pragmatic Economics (New York: Oxford University Press, 2005), 120.

۲۷. Joseph Chamie, “Out-of-Wedlock Births Rise Worldwide,” YaleGlobal Online, March 16, 2017, https://yaleglobal.yale.edu/content/out-wedlock-births-rise-worldwide.

۲۸. Erik Hurst, “Video Killed the Radio Star,” Chicago Booth Review, September 1, 2016, http://review.chicagobooth.edu/economics/2016/article/video-killed-radio-star.

۲۹. Mark Aguiar, Mark Bils, Kerwin Kofi Charles and Erik Hurst, “Leisure Luxuries and the Labor Supply of Young Men,” The National Bureau of Economic Research, Working Paper no. 23552 (June 2017): 1, http://www.nber.org/papers/w23552.

۳۰. Tom Wijman, “Mobile Revenues Account for More Than 50% of the Global Games Market as It Reaches $137.9 Billion in 2018,” Newzoo, April 30, 2018, https://newzoo.com/insights/articles/global-games-market-reaches-137-9-billion-in-2018-mobile-games-take-half/.

۳۱. “United States Crime Rates 1960–۲۰۱۸,” FBI UCS Annual Crime Reports, DisasterCenter.com, http://www.disastercenter.com/crime/uscrime.htm.

۳۲. Bonnie Berkowitzand Chris Alcantara, “The Terrible Numbers That Grow With Each Mass Shooting,” The Washington Post, updated March 4, 2019, accessed April 29, 2020, https://www.washingtonpost.com/graphics/2018/national/mass-shootings-in-america/?utm_term=.f63cc1b03c0b.

۳۳. “Global Terrorism Database,” University of Maryland: National Consortium for the Study of Terrorism and Responses to Terrorism, accessed on April 29, 2020, https://www.start.umd.edu/gtd/.

۳۴. Jacque Wilson and William Hudson, “Gun Violence in PG-13 Movies Has Tripled,” CNN, November 11, 2013, http://www.cnn.com/2013/11/11/health/gun-violence-movies/index.html.

۳۵. Assil Frayh, “Gun Violence Keeps Rising in PG-13 Movies, Study Says,” CNN, January 20, 2017, https://www.cnn.com/2017/01/20/health/gun-violence-pg-13-movies-study/index.html.

۳۶. “Violent Video Games and Young People,” Harvard Mental Health Letter ۲۷, no. 4 (October 2010), http://affectsofvideogames.weebly.com/uploads/6/4/3/3/6433146/medical_journal.pdf.

۳۷. Mary Garden, “Why I Bobbed My Hair,” Pictorial Review, April 1927, 8.

۳۸. “Long Hair for Men,” Encyclopedia of Fashion, accessed April 29, 2020, http://www.fashionencyclopedia.com/fashion_costume_culture/Modern-World-Part-II-1961-1979/Long-Hair-for-Men.html.

۳۹. “Hip Huggers,” Encyclopedia of Fashion, accessed April 29, 2020, http://www.fashionencyclopedia.com/fashion_costume_culture/Modern-World-Part-II-1961-1979/Hip-Huggers.html.

۴۰. Kathryn Bromwich, “Groupies Revisited: The Women with Triple-A Access to the 60s,” The Guardian, November 15, 2015, https://www.theguardian.com/music/2015/nov/15/groupies-revisited-baron-wolman-rolling-stone-pamela-des-barres.

۴۱. Neil Eriksen, “Popular Culture and Revolutionary Theory: Understanding Punk Rock,” Theoretical Review 18 (September-October 1980), accessed via Marxists Internet Archive on April 29, 2020, https://www.marxists.org/history/erol/periodicals/theoretical-review/19801802.htm.

Published by:

Piruzan

Siehe! Ich bin meiner Weisheit überdrüssig, wie die Biene, die des Honigs zuviel gesammelt hat, ich bedarf der Hände, die sich ausstrecken. Ich möchte verschenken und austeilen, bis die Weisen unter den Menschen wieder einmal ihrer Torheit und die Armen wieder einmal ihres Reichtums froh geworden sind. Dazu muss ich in die Tiefe steigen: wie du des Abends tust, wenn du hinter das Meer gehst und noch der Unterwelt Licht bringst, du überreiches Gestirn!

Katgeorien کمونیسمHinterlasse einen Kommentar

Hinterlasse einen Kommentar